صلح پایدار
جمعه 23 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:52 :: نويسنده : ارادتمند
خاتمه كتاب سپاس بى منتها پروردگارى را سزاست كه دلهاى ما را بنور ايمان منور ساخت و اسرار قرآن مجيد و احاديث را بما آموخت. از آنروزى كه قلم در دست گرفته و خواستم اين تفسير شريف را كه از نفايس تفاسير عصر گذشته و حاضر است از حيث مطالب تأليف نمايم. در انديشه فرو رفتم كه خدمت بزرگى بعهده گرفتم و چگونه ميتوانم بتنهائى با نبودن وسائل كافى در پيرامون آيات مقدس الهى كه چهارده قرن است جهان بشريت را بخود متوجه و معطوف داشته قلم فرسائى كنم تا عاقبت بذيل عنايت ولى عصر روحى فداه متوسل شده و از آن بزرگوار استمداد و يارى جستم. شكر خداى را كه توفيق عطا فرمود تا اين در گرانبها را كه از سنت نبوى و احاديث آل عصمت و طهارت صلوات اللّه عليهم اجمعين گرد آورى شده در هفت بخش و مجلد به پايان رساندم. از خصوصيات اين تفسير آنستكه بشر را باصول آدميت و مدنيت ميخواند و او را از حضيض جهالت باوج عرفان و حقيقت ميرساند و خفتگان راه حقيقت را بيدار و متذكر ميسازد و خوى نيكو را معرفى مىنمايد و بحقيقت دائرة المعارف اسلام و مذهب جعفرى است، دليل و راهنمائى است براى دانشمندان، چه طرق و استنباطات احكام شرعيه را بطور سهل و آسان رهبرى كرده و علوم و معارف را از سر چشمه صافى كه بيان و گفتار ائمه معصومين است بمردم جهان گوشزد ميكند و توحيد و نبوت و خدا شناسى و امامت را با دليل و برهان علم و خرد ميشناساند، سخنان باطل گمراه كنندگان را محو و نابود ميكند، مسائل حرام و حلال، واجبات و محرمات، احكام تكليفى و اجتماعى، قصص و داستان را بيان مىنمايد اين تفسير بنام نامى ولى عصر عجل اللّه تعالى فرجه الشريف آغاز و انجام پذيرفت. پروردگارا چون توانائى ندارم كه كوچكترين نعمتهاى بيشمار ترا سپاس گزارم پس سر نياز و ناتوانى بدرگاه تو فرود آوردهام تو بكرم غير متناهى خود مرا بپذير و بقصور و تقصيرم مگير در خاتمه از خوانندگان گرامى تقاضا دارم چنانچه روايت و يا مطلبى از اين تفسير نقل مينمايند از نام بردن اسم مؤلف و تفسير مضايقه نكنند و در حال حيات و ممات از دعاى خير و طلب مغفرت براى اينجانب و پدر و مادرم دريغ نفرمايند، چه بسيار رنج كشيدم تا اين تفسير را در دست عموم قرار دادهام و از خداوند توفيق همه را مسئلت مىنمايم. وَ السَّلامُ عَلى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدى تهران مورخه 17 شهر رجب يكهزار و سيصد و هشتاد و يك هجرى مطابق 5/ 10/ 1340 شمسى.
حاج سيد ابراهيم بروجردى جمعه 23 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:51 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 537 سورة الفلق سوره فلق در مدينه نازل شده، پنج آيه و بيست و سه كلمه و هفتاد و چهار حرف است.
تفسير جامع، ج7، ص: 539 قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ (1) ابن بابويه از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود فلق چاهى است در جهنم كه پناه ميبرند اهل جهنم از آتش آن و سؤال ميكنند از خداوند كه اجازه بفرمايد تنفس كند آن باذن خداوند تنفس ميكند از شدت حرارت آن جهنم ميسوزد و در آن چاه صندوقى است از آتش كه اهل آن چاه پناه ميبرند بخدا از شدت حرارت صندوق و در آنجا شش نفر از مردم اولين و شش نفر از آخرين است اولين. يكى قابيل پسر آدم كه برادرش را كشت، دوم نمرود است كه حضرت ابراهيم را در آتش افكند، سوم فرعون است، چهارم سامرى است كه گوساله را ساخت، پنجم كسى استكه كه بنى اسرائيل را از دين موسى بر گردانيد ششم همان شخص است كه نصارى را از دين و طريقه حضرت عيسى باز داشت. و شش نفر آخرين اولى و دومى و سومى و معويه و ذو الثديين رئيس خوارج نهروان و ابن ملجم قاتل امير المؤمنين عليه السّلام.
جمعه 23 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:49 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 529 سوره اخلاص سوره اخلاص در مكه نازل شده، پنج آيه و پانزده كلمه و چهل حرف است
تفسير جامع، ج7، ص: 530 در تهذيب از ابن عباس روايت كرده گفت پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با امير المؤمنين عليه السّلام فرمود ايعلى تو مانند سوره اخلاص هستى هر كس يكمرتبه اينسوره را قرائت كند ثلثى از قرآن را تلاوت نموده و چنانچه دو مرتبه بخواند دو ثلث قرآن را قرائت كرده و اگر سه مرتبه بخواند سه ثلث قرآن را قرائت نموده. همچنين هر كس تو را بدل دوست داشته باشد اجر و ثواب ثلث عبادت را باو بدهند و چنانچه بزبان و دل دوست بدارد ترا دو ثلث اجر و ثواب باو بدهند و اگر بزبان و دست و دل ترا دوست ميدارد اجر و ثواب تمام عبادت باو كرامت كنند
تفسير جامع، ج7، ص: 532 خطيب خوارزمى كه از علماء مخالفين است از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت كرده فرمود على مانند سوره اخلاص است چنانچه شرحش گفته شد. اين سوره مشتمل است بر بيان توحيد. قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ يَلِدْ وَ لَمْ يُولَدْ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ طبرسى از حضرت عسكرى روايت كرده فرمود سبب نزول اين سوره آن بود دشمنان خدا يهوديان و علماء آنها از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سؤال كردند كه توصيف كند و خبر بدهد آنها را از خداوند، سوره اخلاص در پاسخ سؤال ايشان نازل شد، در مجمع از ابى بن كعب روايت كرده كه سبب نزول سوره آن بود مشركين از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سؤال كردند نسبت خداى خود را براى ما بيان كن و بگوى خداى تو چيست از زر است يا از سيم يا از روى و يا از آهن خداى تعالى در پاسخ سؤال آنها اين سوره را فرستاد و آتشى فرود آمد بعض از آنها را بسوخت و بعضى ديگر فرار كردند و در واقعهاى هلاك شدند. در احتجاج از داود بن قاسم روايت كرده كه از حضرت جواد معناى قُلْ هُوَ اللَّهُ احد را سؤال نمودم فرمود احد كسى است كه همه مردم متفقا اقرار دارند به يگانگى او مگر نميشنوى قول پروردگار را كه ميفرمايد وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ. عنكبوت 61 (اگر از اين مردم مشرك سؤال كنى چه كسى آسمان و زمين را آفريد و خورشيد و ماه را مسخر نموده ميگويند خداى تعالى) با اين وصف پس از گفتار نخست براى او مصاحب و شريك قائل ميشوند ابن بابويه از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود صمد چيزيست كه جوف ندارد نمىخورد و نمىآشامد و نمى- خوابد و دائم است و هرگز براى او زوالى نيست و تغيير نكند و هر وقت اراده فرمايد فورا ايجاد شود و كسى استكه ايجاد نموده و آفريده تمام اشياء را از اضداد و اشكال و ازواج، و خود متفرد است به يگانگى، ضد و شكل و مثل و مانند و شريكى ندارد پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود احد نوريست كه در آن ظلمت و تاريكى نميباشد و علمى است كه جهل و نادانى در آن نيست و صمد چيزيست كه جوف ندارد و جزء و اجزاء در آن نيست لَمْ يَلِدْ يعنى حادث نيست وَ لَمْ يُولَدْ يعنى در اصلاب و ارحام نبوده وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً يعنى شبيه و شريك ندارد و از براى او يار و معينى نيست واحد يعنى جزء و اجزاء ندارد و داراى كم و كيف نيست و واقع نميشود بر او اسم عدد و نه زياده و نقصان و در حديث ديگر فرمود صمد يعنى منتهى ميشود بسوى او اشياء و اهل آسمان و زمين در حوائجشان بر ميگردند بسوى او لَمْ يَلِدْ يعنى فرزندى از براى او نيست چنانچه يهود و نصارى ميگويند عزيز و مسيح فرزندان خدا هستند و قريش ميگويند فرشتگان دختران خدايند و مجوس ميگويند خورشيد و ماه و ستارگان فرزندان خدا هستند خداوند لعنت كند تمام آنها را وَ لَمْ يُولَدْ يعنى در صلب و رحم نبوده و از شيئى خلق نشده وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُواً أَحَدٌ يعنى نيست از براى او شبه و مثل و نظير و مانندى در آنچيزيكه عطا و تفضيل و مرحمت ميفرمايد بر بندگانش، واحد و واحد يكى است و توحيد اقرار بيگانگى او است و مراد از واحد واحد عددى نيست چنانچه امير المؤمنين عليه السّلام ميفرمايد واحد لا بالعدد. طبرسى از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود هو اشاره بغايب است هاء آن تنبيه است از معناى ثابت و واو اشاره است بر اينكه خدا غايب است از حواس ظاهره بشر چنانچه هذا اشاره است بحاضر و مشاهده بحواس چه كفار بحرف اشاره و هذا اشاره ميكردند بخدايان خود و ميگفتند هذه آلهتنا المحسوسة بالابصار اين خدايان ما است كه بچشم مشاهده ميكنيم او را اى محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تو هم اشاره كن بآن خدائى كه پرستش ميكنى او را تا ما به بينيم و درك كنيم خدايت را سوره نازل شد و امر فرمود به پيغمبرش بگو اى محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ پس ها اثبات ميكند وجود ثابت پروردگار را و واو اشاره است بر آنكه آن وجود ثابت مدرك به بصر و بحواس ظاهره نيست و او مدرك ابصار و مبدع حواس است چنانچه فرمود لا تدركه الابصار و هو يدرك الابصار و فرمود حضرت باقر عليه السّلام امير المؤمنين عليه السّلام فرمود پيش از جنگ بدر شبى در خواب خضر پيغمبر را ملاقات نمودم باو گفتم تعليم ده مرا چيزيكه بوسيله آن بر دشمنان غالب شوم گفت بگو يا هو يا من هو الا هو چون صبح شد خواب خود را براى پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بيان نمودم فرمود يا على خضر اسم اعظم خدا را بتو تعليم نموده و فرمود قرائت كن قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را پس از آن بگو يا هو يا من لا هو الا هو اغفر لى و انصرنى على القوم الكافرين امير المؤمنين فرمود مكرر در روز بدر و صفين اين كلمات را ميگفتم عمار ياسر از حضرتش سؤال كرد اين كنايات و كلمات چيست يا امير المؤمنين؟ فرمود اينها اسم اعظم پروردگار است و عماد و ستون توحيد لا اله الا هو است و فرمود اللّه همان معبوديست كه: خلايق و اله و حيران هستند از درك حقيقت او، و احاطه پيدا كردن بكم و كيفيت او. و از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود جمعى از اهل فلسطين حضور پدرم حضرت باقر عليه السّلام شرفياب شدند و سؤال نمودند معناى صمد را آنحضرت فرمود الصمد پنج حرف است الف دليل است بر انيت و حقيقت ذات خداى تعالى و اين است معناى آيه شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ و اشاره و تنبيه است بآنكه غايب است از حواس و لام دليل است بر الهيت او و بآنكه هو، اللّه است و الف و لام ادغام ميشوند در تلفظ و ظاهر نميشوند بر زبان و شنيده نميشوند بگوش ولى در نوشتن ظاهر هستند و ادغام در لفظ و اظهار در كتابت دليل است بر لطيف بودن او و آنكه حواس ظاهره درك نميكند او را و هيچ لسانى نمىتواند وصف كند او را و هيچ گوشى تاب شنيدن او را ندارد چه معناى اللّه چنانچه گفته شد چيزى است كه خلايق در او حيرانند و ماهيت او را درك نكنند نه بحواس و نه موهم بلكه او مبدع اوهام و خالق حواس است و ظاهر شدن الف و لام در كتابت دليل است بر آنكه خداى تعالى ظاهر گردانيده ربوبيت خود را در اثر ايجاد خلايق و تركيب ارواح لطيفه ايشان در اجساد كثيفه آنها و هر گاه بندهاى نظر كند بسوى نفس خود روح خويش را نمى- بيند و درك نميكند او را بيكى از حواس ظاهره پنجگانه همچنانچه لام الصمد ظاهر و هويدا نيست در مقام تلفظ ولى هر گاه بكتابت آن نظر كرد ظاهر ميشود براى او آنچه لطيف و دقيق و پنهان بود پس هر وقت بنده انديشه و فكر كند در ماهيت بارى و كيفيت او واله و جيران بماند و فكر او بجائى نرسد و تصور او را نتواند نمود چه پروردگار خالق صور است نه خود صور و چنانچه نظر كند بسوى مخلوقاتش ثابت شود از براى آن بنده و يقين پيدا كند كه پروردگار خالق موجودات و بشر است و او ارواح را در اجساد وارد و داخل فرموده و تركيب كرده آنها را با اجساد. و صاد دليل است بر اينكه خداى تعالى راستگو است و كلام و گفتار او صادق است و مردم را دعوت بحق و صدق ميفرمايد و وعده او صادق است در دار صدق. و ميم دليل است بر ملك او چه خداى تعالى ملك الحق المبين است ملك و سلطنت او پيوسته بوده و خواهد بود هرگز زوال پذير نيست. و دال دليل است بر دوام ملك او و منزه است از كون و فساد و هرگز نابود و زايل نشود بلكه پروردگار مكون كائنات و بوجود او موجودات قائم و بر پا است پس از آن فرمود حضرت باقر عليه السّلام اگر مىيافتم كسى را كه توانائى بار علم را داشته باشد همانا تمام توحيد و احكام اسلام و دين و شرايع را از كلمه الصمد براى او تفسير و شرح ميدادم چگونه ما ائمه مىيابيم كسى را كه تاب و تحمل برداشتن علومى كه خداوند بما عطا فرموده داشته باشد چنانچه جدم امير المؤمنين فرمود اگر كسى را مىيافتم كه تاب تحمل بر داشتن علوم را داشته باشد همانا شرح و تفسير ميكردم از براى او باء بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ را و مكرر ميفرمود بر منبر
سلونى قبل ان تفقدونى فان بين الجوانح منى علما جما هاه هاه الا لا اجد من يحمله الا و ان عليكم من اللّه الحجة البالغة فلا تتولوا قوما غضب اللّه عليهم قد يئسوا من الاخرة كما يئس الكفار من اصحاب القبور. جمعه 23 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:36 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 526 سوره ابى لهب در مكه نازل شده، پنج آيه و بيست كلمه و هفتاد و نه حرف است سوره تبت مشتمل است بر توبيخ و وعيد ابو لهب و عيالش و حفظ نمودن پيغمبر اكرم از اذيت و آزار ابو لهب و ام جميل همسر او.
در كافى از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود چون قريش قصد كشتن پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را نمودند گفتند با ابو لهب چه كنيم؟ ام جميل عيال او گفت من او را باز ميدارم و ميگويم دوست دارم امروز در خانه بمانى ابو لهب و عيالش در خانه نشسته مشغول خوردن و آشاميدن بودند و كفار مهياى قتل پيغمبر شدند حضرت ابو طالب امير المؤمنين عليه السّلام را طلبيد باو گفت اى فرزندم برو نزد عمويت ابو لهب، اجازه ورود بخواه اگر در را باز نمودند داخل بشو و گر نه در را بشكن و وارد خانه شو، بگو پدرم ميگويد امراء قوم عاجز و ذليل و خوار نشدند امير المؤمنين رفت پيغام پدر را رسانيد ابو لهب گفت اى فرزند برادرم پدرت راست ميگويد چه ميخواهى فرمود پسر برادرت محمّد را ميخواهند بقتل برسانند و تو در خانه آسوده و فارغ بال مشغول خوردن و آشاميدن هستى. چون اين سخن را شنيد از جا بلند شد، شمشيرش را بدست گرفت عيالش ميخواست ممانعت كند از او، چنان سيلى بصورتش زد كه ديدگانش برگشت، بيرون آمد از خانه و متوجه كفار قريش شد، بآنها گفت من با شما بيعت كردم تا پسر برادرم را بقتل برسانيد؟! قسم بدو بت بزرگ لات و عزى همانا اسلام اختيار ميكنم آنگاه مشاهده ميكنيد با شما چگونه معامله خواهم نمود كفار عذر خواهى كردند و برگشتند. و اينسوره يكى از دلايل صدق نبوت پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است چه خبر داد بوسيله اين سوره كه ابو لهب و عيالش ام جميل بر حالت كفر بميرند و داخل دوزخ شوند و آنها بحالت كفر مردند شنبه 22 / 3 / 1397برچسب:, :: 19:14 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 517 سورة النصر سوره نصر در مكه نازل شده، سه آيه و شانزده كلمه و هفتاد و هفت حرف است. و در امالى از امير المؤمنين عليه السّلام روايت كرده فرمود وقتى سوره نصر نازل شد پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بمن فرمود على واجب كرده خداوند بر مؤمنين جهاد را در زمان فتنه بعد از من چنانكه واجب نموده جهاد با مشركين را با من عرض كردم ايرسول خدا فتنه چيست كه در آن زمان جهاد واجب شده فرمود بزودى طايفهاى ظاهر شوند كه شهادت مىدهند بلا اله الا اللّه و به اين كه من رسول خدا هستم ولى آنها مخالفت ميكنند با طريقه من و طعنه مىزنند در دين اسلام گفتم ايرسول خدا آيا با چنين اشخاصى كه شهادت بخدا و رسول مىدهند جهاد كنم فرمود بلى چه ايشان در دين من بدعت ميگذارند و از امر و نهى خدا دورى ميجويند و خون عترت و ذريه مرا حلال مىدانند عرض كردم ايرسول خدا شما وعده شهادت بمن دادهايد از خداوند بخواهيد تعجيل او را، فرمود چگونه است صبر تو يا على هر گاه خضاب شود محاسنت از خون سرت گفتم ايرسول خدا صبر مينمايم فرمود بلى چنين است آماده شو از براى خصومت چه مخاصم امت من تو هستى گفتم ايرسول خدا راهنمائى بفرما مرا برستگارى فرمود هر وقت قومت عدول كردند از هدايت بسوى گمراهى مخاصمه نما با آنها چه هدايت از طرف خداوند است و گمراهى از جانب شيطان ايعلى تو بر هدايت هستى و هدايت متابعت و پيروى كردن از اوامر خدا است نه پيروى نمودن از هواى نفس و رأى خود گويا مشاهده مىكنم كه اين مردم تأويل ميكنند قرآن را و ميگيرند متشابهات آنرا و حلال مىدانند شراب را و منع ميكنند زكوة را عرض كردم ايشان چه اشخاصى هستند فرمود اهل فتنه مىباشند با آنها جهاد كنيد تا بر گردند بجانب عدل گفتم ايرسول خدا آيا عدل از طرف ما است فرمود بلى عدل از ما است بوسيله ما فتح ميشود و بما ختم ميكند پروردگار عدل خود را و بسبب ما الفت اندازد ميان دلهاى مردم بعد از مشرك بودن آنها و فتنه كردن ايشان گفتم الحمد للّه حمد براى خدائى كه بخشيد بما از فضل و موهبت خود. طبرسى از ابن مسعود روايت كرده كه زمانى كه سوره نصر نازل شد پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ميفرمود
سبحانك اللهم اغفر لي انك انت التواب الرحيم. شنبه 22 / 3 / 1397برچسب:, :: 19:9 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 514 سوره كافرون در مكه نازلشده، شش آيه و بيست و شش كلمه و هشتاد و هشت حرف است.
تفسير جامع، ج7، ص: 516 على بن ابراهيم از ابا جعفر احول روايت كرده كه ابو شاكر از من سؤال نمود آيا شخص سزاوار است اينگونه تكلم كند و سخن خود را مرتبهاى بعد از مرتبه ديگر تكرار نمايد من جواب او را نتوانستم بگويم بمدينه طيبة مشرف شدم از حضرت صادق عليه السّلام اينسوره و جهت تكرار آنرا سؤال نمودم فرمود سبب نزول سوره آن بود كه جماعتى از قريش از آن جمله حارث قيس سهمى و عاص بن وائل و وليد بن مغيره و اسود بن عبد يغوث و اسود بن مطلب و امية بن خلف بودند حضور پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رسيدند گفتند اى محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با ما موافقت كن تا ما نيز با تو موافقت كنيم يك سال خدايان ما را عبادت كن تا ما يك سال خداى تو را عبادت كنيم اگر دين ما بهتر باشد تو از آن بينصيب نخواهى بود و چنانچه دين تو بهتر باشد ما از آن خير بىنصيب نخواهيم بود پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود يك ساعت دين شما را اختيار نخواهم كرد گفتند پس يكمرتبه بر اين بتهاى ما سلام كن تا ما بتو ايمان آوريم و خداى ترا عبادت كنيم فرمود اينكار هم نخواهم كرد و مقصود آنها اين بود كه پيغمبر را مدنس كنند و هرگز ايشان ايمان نميآوردند بلكه بر كفر خود اصرار ميورزيدند جبرئيل نازلشد و اينسوره را آورد و تكرار آن براى آن است كه جواب آنها را مانند خود ايشان بدهد پس در جواب آنها كه گفتند عبادت كن ابو جعفر ميگويد حضرت صادق عليه السّلام بعد از فراغت اين سوره سه مرتبه فرمود دين من اسلام است- شنبه 22 / 3 / 1397برچسب:, :: 19:9 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 507 سوره كوثر سوره كوثر در مكه نازل شده، سه آيه و ده كلمه و چهل و دو حرف است.
قوله تعالى إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ إِنَّ شانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ طبرسى از ابن عباس روايت كرده سبب نزول اينسوره آن بود روزى پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وارد مسجد شد عمر بن عاص بن وائل سهمى و حكيم بن عاص را ديد در مسجد نشستهاند متوجه آنحضرت شدند اى ابتر و در عصر جاهليت رسم بود اگر مردى فرزند نداشت باو ابتر ميگفتند و عمرو بن عاص گفت من بغض محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را در دل دارم در آن حال جبرئيل نازل شد و سوره كوثر را آورد و گفت دلتنگ مشو از آنكه تو را ابتر خواند ما فرزندان بسيارى به تو عطا كنيم كه در اقطار عالم مكانى نباشد مگر آنكه جماعتى از فرزندان و نسل تو آنجا باشند روز طف معاندين در كربلا اهل بيت را شهيد كردند و كسى را جز حضرت امام زين العابدين عليه السّلام باقى نگذاشتند خداى تعالى از نسل آن بزرگوار تنها عالم را پر كرد اكنون ايرسول ما، بشكرانه اين نعمت براى خدا بنماز و طاعت و قربانى و اعمال حج بپرداز كه دشمنان بدگو و عيب جويان تو نسل بريده خواهند بود و در جهان از ايشان و اعقابشان اثرى باقى نخواهد ماند. در امالى از ابن عباس روايت كرده كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ميفرمود خداوند بمن پنج چيز عطا فرموده و بعلى نيز پنج چيز مرحمت نموده يكى جوامع كلم است كه بمن و على داده شده ديگر مرا نبى و على را وصى قرار داد سوم بمن نهر كوثر و بعلى نهر سلسبيل مرحمت نموده چهارم بمن وحى و بعلى الهام ميفرمايد پنجم مرا بمعراج برد، و درهاى آسمان و حجب را براى على عليه السّلام گشود تا آنكه نظر كرد بسوى من در معراج و نظر كردم بسوى على پس از آن پيغمبر اكرم گريه كرد عرض كردم فدايت گردم اى رسول خدا چرا گريه ميكنيد فرمود اى ابن عباس اول خطابى كه بمن شد در معراج گفتند اى محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بزير پاى خود نظر كن چون نظر كردم ديدم پردهها و حجب پاره شده على را مشاهده كردم سرش را بجانب آسمان كرده بسوى من نظر ميكند و با من سخن ميگويد پروردگار هم با من تكلم ميفرمايد عرض كردم اى رسول خدا پروردگار چه ميفرمود فرمود خطاب نمود اى محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم من قرار دادم على عليه السّلام را وصى و وزير و خليفه تو بدان اى محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم على عليه السّلام ميشنود كلام من و تو را من در حضور پروردگار اطاعت و قبول نمودم فرمان او را در باره علي عليه السّلام آنگاه خداى تعالى امر فرمود بفرشتگان بعلى عليه السّلام سلام كنند ايشان عموما سلام كردند على عليه السّلام جواب سلام فرشتگان را داد در آن وقت ديدم فرشتگان يكديگر را بشارت ميدهند و عبور نكردم از هيچ آسمان و نقطهاى مگر آنكه فرشتگان بمن تهنيت و مبارك باد ميگفتند و سوگند ياد مينمودند و ميگفتند اى محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بآن خدائى كه تو را بحق و راستى مبعوث نموده سرور و خوشحالى و خرمى بر تمام فرشتگان رخ داده در اثر منصوب كردن پروردگار على عليه السّلام را بر خلافت و وصايت و وزارت و جانشينى تو، آنگاه مشاهده كردم فرشتگان حمله عرش پروردگار سر بزانوى غم نهادهاند گفتم اى جبرئيل چرا اين فرشتگان مغموم هستند جواب داد هم و غم اينها بخاطر آنستكه جمال على عليه السّلام را مشاهده نكردند چه نبوده فرشتهاى مگر آنكه نظر كرده بجمال على و او را تهنيت و مباركباد گفته جز فرشتگان عرش پروردگار اى محمّد از حضور پروردگار اجازه بگير براى آنها در اين ساعت تا ايشان نيز نظر بجمال على كنند و مباركباد باو گويند پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود من اجازه گرفتم براى آنها ايشان زيارت كردند جمال على عليه السّلام را و تهنيت گفتند باو جبرئيل گفت وقتى من بزمين فرود آمدم و على عليه السّلام را زيارت كردم آخرين فرد فرشتگان بودم على عليه السّلام هم بمن خبر داد ايجبرئيل تو آخرين فرشتگانى هستى كه مرا زيارت كردهاى پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود من از سخنان على عليه السّلام فهميدم كه قدم نگذاشتم در آسمانها و عرش مگر آنكه تمام آنها براى على عليه السّلام كشف و باز شده بود و نظر بتمام آنها كرده بود ابن عباس ميگويد عرض كردم اى رسول خدا مرا وصيتى بفرمائيد فرمود بر تو باد بدوستى على عليه السّلام بآن خدائى كه مرا به پيغمبرى فرستاده خداوند هيچ حسنهاى را از بندگان خود قبول نكند و نپذيرد تا آنكه از آن بنده از دوستى و ولايت على پرسش نمايد و خداى تعالى داناتر است از خود آن بنده اگر داراى ولايت على بوده اعمالش را بپذيرد و قبول فرمايد و چنانچه داراى ولايت على عليه السّلام نبوده از اعمالش سؤال نكنند و بدون سؤال او را بجهنم ببرند اى ابن عباس سوگند بخدا آتش جهنم بغض و عداوتش زياد و سختتر است بر دشمنان على از آنكسانيكه شرك بخدا آورده و براى او فرزندى قائل شدهاند بخدا قسم فرضا اگر تمام پيغمبران و فرشتگان متفق بشوند بر عداوت و بغض على هرگز اينكار را نكنند و خداوند تمام آنها را بآتش جهنم بسوزاند ابن عباس ميگويد عرض كردم اى رسول خدا آيا كسى هست كه على عليه السّلام را دشمن و مبغوض بدارد فرمود بلى طايفهاى هستند كه ميگويند ما از امت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل اسلام هستيم با اينوصف دشمن على عليه السّلام هستند ايشان از اسلام نصيبى ندارند علامت بغض و عداوت آنها آنستكه ديگرى را بر على ترجيح و تفضيل ميدهند بخدا قسم نفرستاده خداوند پيغمبرى را گرامىتر از من و نه وصى را افضلتر از على عليه السّلام ابن عباس ميگويد من پيوسته بوصيت پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عمل مينمودم تا هنگام رحلت آن حضرت حضورش شرفياب شدم عرض كردم اى رسول خدا بچه امر ميفرمائى مرا بعد از خود فرمود مخالفت كن با مخالفين على عليه السّلام و يار و ياور آنها مباش عرض كردم اى رسول خدا براى چه امر مؤكد نميفرمائيد مردم را بترك نمودن مخالفت با على عليه السّلام ديدم گريه بسيارى نمود تا غش كرد پس از بهوش آمدن فرمود در علم خداوند گذشته است كه اين مردم با على عليه السّلام مخالفت ميكنند سوگند بخدا منكرين و مخالفين على عليه السّلام از دنيا نميروند مگر آنكه نعمتيكه خداوند بآنها مرحمت فرموده تغيير دهند، اى ابن عباس اگر ميخواهى خداوند را ملاقات كنى در حالتى كه از تو راضى باشد از على عليه السّلام و مسلك او جدا مباش و پيروى كن از اوامر او و با دوستان على دوست باش و با دشمنان او دشمن باش اى ابن عباس شكى از على در دل خود جاى مده شك كردن در باره على عليه السّلام كافر شدن بخداوند است
در امالى از ابن عباس روايت كرده گفت چون سوره كوثر بر پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل شد امير المؤمنين عليه السّلام عرض كرد اى رسول خدا كوثر چيست؟ فرمود نهريست كه خداوند گرامى داشته مرا بآن نهر گفت آن نهر شريف را براى ما وصف فرمائيد پيغمبر اكرم فرمود يا على كوثر نهريست كه از زير عرش پروردگار جارى ميشود آب آن از شير سفيدتر و از عسل شيرينتر است حصار آن زبرجد و ياقوت و مرجان است و گياه آن زعفران و خاكش از مشگ و عنبر است آن نهر بمن و تو و شيعيانت اختصاص دارد من و تو و عترت و اهل بيت ما كنار كوثر ايستادهايم هر كس ميخواهد ما را ملاقات كند بايد كنار كوثر ملاقات نمايد و كسانى ما را ميتوانند ملاقات كنند كه از سخنان ما تجاوز نكنند پس شما مردم كوشش كنيد تا ما را كنار كوثر ملاقات نمائيد سيراب ميكنيم دوستان خود را از نهر كوثر و مانع ميشويم از ورود دشمنان بر آن و هر كس شربتى از كوثر بياشامد بعد از آن تشنه نخواهد بود شنبه 22 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:34 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 504 سوره ماعون بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ أَ رَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ (1) فَذلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ (2) وَ لا يَحُضُّ عَلى طَعامِ الْمِسْكِينِ (3) فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ (4) الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ (5) الَّذِينَ هُمْ يُراؤُنَ (6) وَ يَمْنَعُونَ الْماعُونَ (7)
سوره ماعون مشتمل است بر توبيخ و سرزنش كفار قريش و كفران نعمت آنها. َ اين آيه نازل شده در باره كفار قريش عموما و در حق ابو جهل و ابو سفيان و وليد بن مغيره خصوصا چه آنها هر وقت شتر و يا گوسفندى ذبح ميكردند چون يتيم و بينوا از ايشان چيزى طلب مينمود با عصا او را مىزدند و از در خانه خود مىراندند خداى تعالى سوره و آيه فوق را در باره ايشان فرستاد و فرمود ايرسول ما آيا ديدى كفار قريش را كه روز جزا را انكار ميكردند و يتيم را از در خود مى- راندند و از حقشان منع ميكردند و راغب نبودند بر طعام دادن مسكينان و مستمندان واى بر آن نماز گذاران كه غافل هستند از ياد خدا و توجه بمخلوق دارند همانهائيكه اگر طاعتى كنند بريا و خود نمائى كنند و هر احسانى را (اعم از حق واجب مانند خمس و زكوة يا مستحب مثل عاريه دادن اثاث خانه) از بمحتاجان منع كنند اين آيات در باره منافقين نازلشده است چون مردم را مىديدند نماز و ساير واجبات ديگر بجا مىآوردند و چون نميديدند بجا نمىآوردند و اگر نماز ميخواندند اميدى بخير آن نداشتند و چنانچه رها ميكردند از شرش نميترسيدند و باكى نداشتند از بجا آوردن نماز و ترك آن. و حضرت صادق عليه السّلام فرمود هر كس تأخير اندازد نماز را از اول وقت تا آخر وقت بدون عذر و جهتى او ساهى در نماز است و مصداق آيه شريفه ميباشد.
محمّد بن عباس ذيل آيه أَ رَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ از حضرت صادق عليه السّلام و حضرت رضا عليه السّلام روايت كرده فرمودند مراد از دين در اين آيه ولاية امير المؤمنين عليه السّلام است. شنبه 22 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:32 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 490 سوره همزه در مكه نازل شده، نه آيه و سى و سه كلمه و صد و سى حرف است سوره همزه مشتمل است بر وعيد و توبيخ هر عيب جوى هرزه زبان كه طعنه بر مردم ميزند و تهديد كفار و منافقين و متكبرين و گردنكشان قوله تعالى وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ الَّذِي جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ كَلَّا لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ إِنَّها عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ واى بر هر عيب جوى هرزه زبان كه بمردم طعنه ميزنند و جدائى مىافكنند ميان دوستان و خويشان و بر بى گناهان دروغ مىبندند همزه كسيرا مىگويند كه حضور شخص عيب جوئى كند از او لمزه غيبت كنندگان را گويند كه در غيبت مردم عيب جوئى از آنها بنمايد و بعضى گفتند همزه عيب جوئى بزبان و لمزه عيب جوئى بچشم و ابرو و اشاره است و سبك و كوچك شمردن بىنوايان و تهى دستان و غضب كردن بر آنها است و آيه نازل شده در باره امية بن خلف جحمى و وليد بن مغيره كه عيب جوئى مىكردند از رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و چون ميگذشتند از نزديك حضرتش با چشم و ابرو و اشاره نمودن بدست طعنه ميزدند و سخريه ميكردند بآنحضرت
تفسير جامع، ج7، ص: 491 وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ (1) الَّذِي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ (2) يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ (3) كَلاَّ لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ (4) وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ (5) نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ (6) الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ (7) إِنَّها عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ (8) فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ (9) محمد بن عباس از سليمان روايت كرده كه معناى آيه را از حضرت صادق عليه السّلام سؤال نمودم فرمود مراد از آن كسانى هستند كه بآل محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سخريه و هرزه زبانى نمودند و بجاى اهل بيت نشستند در آن مكانيكه حق آنها نبود و اموال عترت رسول را غصب كردند همان كسانيكه مالى جمع كرده و دايم بحساب و شمارهاش سرگرم بودند و آن را روى هم گذاشته در راه خدا انفاق نميكردند. و گمان ميكنند كه مال و دارائى دنيا عمر هميشگى بآنها خواهد بخشيد چنين نيست كه گمان كردهاند بلكه به آتش سوزان دوزخ انداخته شوند شنبه 22 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:31 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 488 سوره عصر در مكه نازلشده، سه آيه و چهارده كلمه و شصت و هشت حرف است سوره عصر مشتمل است بر وعيد و توبيخ كفار و منافقين قوله تعالى وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ سوگند بزمان نورانى رسول يا دوران ظهور امام زمان عليه السّلام همانا انسان در نقصان و زيانكاريست مگر آنانكه بخدا ايمان آورده و نيكوكار شدند و وصيت كردند فرزندان خود و مردم را بامر حق و سفارش كردند يكديگر را به صبر و بردبار
تفسير جامع، ج7، ص: 488 وَ الْعَصْرِ (1) إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ (2) إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ (3) سوگند بزمان نورانى رسول يا دوران ظهور امام زمان عليه السّلام همانا انسان در نقصان و زيانكاريست مگر آنانكه بخدا ايمان آورده و نيكوكار شدند و وصيت كردند فرزندان خود و مردم را بامر حق و سفارش كردند يكديگر را به صبر و بردبارى ابن بابويه از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود مراد از عصر زمان خروج قائم ما آل محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و مقصود از انسان كه زيانكار است دشمنان ما ائمه ميباشد و مراد از ايمان اعتقاد داشتن بائمه و آيات خدا است و عمل نيكو مواسات كردن با برادران مؤمن و سفارش نمودن در باره عترت پيغمبر و ائمه معصومين عليه السّلام است و در حديث ديگر فرمود آنحضرت: خداوند خارج كرده بر گزيدگان از مخلوقاتش را از انسان زيانكار و فرموده مگر آنهائيكه بولايت امير المؤمنين عليه السّلام ايمان داشته و بفرزندانشان آنولايت را سفارش كنند و دستور به صبر و بردبارى دهند نسبت باذيت و آزاريكه از طرف مخالفين مشاهده مينمايند و البته خداوند ايشان را بكيفر و عذاب خود گرفتار خواهد نمود
شنبه 22 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:22 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 484 سوره تكاثر در مكه نازلشده، هشت آيه و بيست و هشت كلمه و صد و بيست حرف است سوره تكاثر مشتمل است بر توبيخ و سرزنش خلايق از جهت اشتغال آنها بجمع آوردن اموال و تفاخر به ثروت و بفرزندان و بقبور مردگان و غافل بودن از خدا تا هنگام مرگ و رو برو شدن با عذاب قوله تعالى أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ كَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّها عَيْنَ الْيَقِينِ ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ مشغول كرد شما را بسيارى اموال و فرزند و قبيله و از ياد خدا و مرگ غافل داشته است تا اينكه بزيارت اهل قبور رفتيد و بجاى آنكه عبرت بگيريد بقبرهاى مردگان خود با هم فخر و مباهات ميكرديد- اين آيات نازل شده در باره دو قبيله از قريش بنى عبد مناف و بنى سهل بن عمرو بن مصيص بن كعب آنها با يكديگر فخر و مباهات ميكردند، هر يكى از اينان ميگفت اشراف و بزرگان ما بيشترند بنى عبد مناف اشراف خود را شماره كردند و غالب شدند بنى سهيل بآنها گفتند بيائيد تا بگورستان برويم و گورها را بشماريم تا بدانيد گور اشراف ما بيشتر است يا گورهاى اشراف شما نه چنين است شما از ياد خدا و مرگ غافل هستيد بزودى خواهيد دانست در گور پس از مرگ چه سختيها در پيش داريد باز هم در قيامت خواهيد دانست با چه عذابى رو برو ميشويد تكرار آيه براى تأكيد است و ديگر اشاره بعذاب قبر و عذاب دوزخ است امير المؤمنين عليه السّلام فرمود پيش از نزول آيه جماعتى شك داشتند در عذاب قبر چون آيه نازل شد يقين پيدا كردند كه در قبر هم انسان را عذاب خواهند كرد آنگاه فرمود اگر بطور يقين ميدانستيد چه حادثه بزرگى در پيش داريد هرگز در اثر بازيچه دنيا از عالم آخرت غافل نميشديد البته پس از مرگ دوزخ را مشاهده خواهيد كرد آنگاه آنرا بعين يقين يعنى برأى العين خواهيد ديد
تفسير جامع، ج7، ص: 486 ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيم8 ابن بابويه از ابراهيم بن عباس روايت كرده كه روزى حضور حضرت رضا عليه السّلام شرفياب شده بودم ميفرمود نعمت حقيقى در دنيا وجود ندارد بعضى از فقها حضورش عرض كردند پس معناى آيه ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ چيست؟ مگر مراد از اين نعمت اطعمه و آب سرد گوارا نيست حضرت رضا عليه السّلام حالش تغيير پيدا كرد و فرمود شما مردم از نزد خود چنين تفسير ميكنيد، در محضر پدرم مذاكره تفسير آيه شد بعضى از مردم گفتند مراد آب سرد است و بعض ديگر گفتند خواب گوارا است و طايفهاى عقيده داشتند عيال نيكو و صاحب جمال است پدرم در غضب شد و فرمود هرگز خداوند سؤال نميكند از بندگان خود آنچه را بآنها عطا نموده و منت بر ايشان نميگذارد، منت گذاشتن از مخلوق قبيح است چه رسد بخالق و پروردگار دانا و توانا. نعيم در اين آيه دوستى و ولايت ما اهل بيت پيغمبر است خداوند پرسش ميكند از آن پس از سؤال كردن از توحيد و نبوت و هر بندهاى وفات كرد و مراعات نمود موالات و دوستى ما آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را ميكشاند اين ولايت و دوستى او را بسوى نعمتهاى بهشتى پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود يا على عليه السّلام نخست چيزيكه سؤال ميكنند از انسان پس از مردنش شهادت لا اله الا اللّه و محمّدا رسول اللّه وعلى ولى المؤمنين ميباشد هر كس اعتقاد باينها داشته و اقرار باين سه شهادت كرد اقرار و اعتقاد او مىكشاند او را بسوى نعمتهاى بهشتى كه هرگز نابودى و زوال پذير براى آنها نيست و از مخالفين ابو نعيم حافظ از صحابه روايت كرده كه ما از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم معناى نعيم را سؤال نموديم فرمود ولايت على بن أبي طالب است و حضرت رضا عليه السّلام فرمود شاهد بر اينكه مراد از نعيم ولايت و محبت ما اهل بيت است آيه: وقفوهم انهم مسئولون ميباشد- عياشى از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه ابو حنيفه از حضرتش سؤال كرد معناى آيه را باو فرمود نزد تو چه مراد است عرض كرد قوت طعام و آب فرمود اگر خداوند موفق كند تو را تا توقف نمائى در قيامت حضور او آيا از تو سؤال ميكند هر لقمهايكه خوردهاى و چنانچه بخواهد اين سؤالات را بنمايد بطول انجامد ابو حنيفه گفت پس چيست معناى نعيم فرمود ما اهل بيت همان نعيمى هستيم كه خداوند عطا كرده به بندگانش و بسبب ما الفت مىگيرند با يكديگر بعد از اختلافشان و بوسيله ما مهربان كرد مردم را بعد از آنكه با هم دشمن بودند و هدايت كرد آنها را بسوى اسلام و ما نعمتى هستيم كه خداوند پرسش ميكند از او-
و در حديث ديگر آنحضرت فرمود بابو حنيفه شنيدهام كه تفسير كردهاى نعيم را بطعام و شراب عرض كرد بلى فرمود اگر كسى تو را دعوت كند بمهمانى و طعام و شراب نيكو و گوارا بتو بدهد آيا خداوند بخل ميكند و از اين نعمت سؤال ميكند از تو عرض كرد پس نعيم چيست؟ فرمود دوستى و ولايت ما اهل بيت پيغمبر است و احاديث در خصوص آنكه نعيم ولايت و محبت ائمه معصومين است از خاصه و عامه بسيار است شنبه 22 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:21 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 480 سوره القارعه در مكه نازل شده و يازده آيه و سى و شش كلمه و صد و پنجاه و دو حرف است سوره القارعه مشتمل است بر ذكر قيامت و احوال مردم در آنروز
تفسير جامع، ج7، ص: 482 و از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام روايت كرده فرمود آيه فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُه6ُ در حق امير المؤمنين عليه السّلام نازل شده و آيه وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ 8 در باره آن سه نفر فرود آمده-
ابن شهر آشوب از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود هر كس انكار كند ولايت امير المؤمنين (ع) را ميزان اعمال او سبك باشد و جايگاهش در هاويه جهنم است شنبه 22 / 3 / 1397برچسب:, :: 18:20 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 474 سوره عاديات در مكه نازلشده و يازده آيه و چهل كلمه و صد و شصت و سه حرف است سوره عاديات مشتمل است بر داستان جنگ ذات سلاسل و احوال قيامت
تفسير جامع، ج7، ص: 476 اهالى وادى يابس على بن ابراهيم از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود سوره عاديات نازلشده در باره اهالى وادى يابس و داستان آنها بدينقرار است: دوازده هزار نفر مرد جنگجو از اهالى يابس اجتماع نموده و با هم سوگند ياد نمودند كه تخلف نكنند از يكديگر و خوار و ذليل نكند يكى از آنها ديگرى را و فرار نكنند تا آنكه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام را بقتل برسانند و يا تمام آنها كشته شوند. جبرئيل نازل شد رسول خدا را از تصميم و عهد آنها با خبر نمود و دستور داد ابو بكر را با چهار هزار نفر از مهاجر و انصار بجانب آنها روانه كند پيغمبر بمنبر تشريف برد بعد از حمد و ثناى پروردگار فرمود ايطايفه مهاجر و انصار الحال جبرئيل بر من نازلشد و خبر داد كه اهل وادى يابس اجتماع كرده و با هم عهد بستند كه هيچيك از آنها بديگرى مگر و حيله نكند و فرار ننمايد تا آنكه من و على را بقتل برسانند و دستور داد بمن ابو بكر را با چهار هزار نفر بسوى آنها بفرستم مهيا شويد و حركت نمائيد باسم خداوند انشاء اللّه. مسلمانان مجهز شدند براى حركت، پيغمبر بابو بكر فرمود چون بمكان يابس رسيديد نخست اسلام را بر آنها عرضه بداريد اگر پذيرفتند جنگ نكنيد و چنانچه امتناع كردند با ايشان جهاد كنيد و اموالشان را بتصرف در آوريد و استحكامات آنها را خراب كنيد ابو بكر با لشگرى آراسته با تأنى و آرام بسوى ايشان حركت نمود چون بآنوادى رسيدند دويست نفر سوار مسلح از اهل وادى جلوى مسلمين را گرفتند سؤال كردند بچه خيال و قصدى به اين جا آمدهايد برئيس و سر كرده خود بگوئيد نزد ما بيايد تا با او گفتگو كنيم ابو بكر با جمعى از مسلمين نزد آنها رفت گفت من فرستاده پيغمبر خدا هستم بمن امر فرموده تا شما را باسلام دعوت كنم تا همان مزيتيكه براى مسلمانان هست براى شما نيز باشد و چنانچه اسلام قبول نكنيد با شما جنگ خواهيم كرد گفتند اى ابو بكر اگر نبود قرابتى ميان ما و شما البته خود و اصحابت را بقتل ميرسانيديم بطوريكه يادگار و مثل شود براى كسانيكه بعد از شما بدنيا ميآيند بر گرد با اصحاب و رحم كن بخود و ايشان ما جز پيغمبر و على قصد كشتن ديگرى را نداريم، ابو بكر بمسلمانان گفت ايشان چندين برابر شما هستند كمكى ديگر شما نداريد خانهايشان خالى است بر گرديد تا صورت حال را بعرض پيغمبر برسانيم مسلمين عموما گفتند اى ابو بكر مخالفت فرمان خدا و رسولش مكن آنچه امر شده بتو انجام ده و از خدا بترس و يا اينقوم جهاد كن و خلاف دستور رسول خدا ننما هر اندازه اصرار كردند ابو بكر قبول نكرد و نپذيرفت و گفت من چيزيرا ميدانم كه شما نميدانيد و شخص حاضر مشاهده ميكند چيزى را كه غايب آن را نمىبيند عاقبت از جهاد با آنها منصرف شد و بازگشت. مسلمانان به پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم خبر دادند آنچه را كفار بابو بكر گفتند رسول خدا فرمود اى ابو بكر مخالفت امر من كردى سوگند بخدا تو معصيت كارى پس از آن پيغمبر بمنبر تشريف برد بعد از حمد و ثناى پروردگار فرمود ابو بكر مخالفت امر من نمود و از سخنان اهالى يابس سينهاش بتنگ آمد و ترس آنها در دلش جايگرفت و اطاعت از خدا و رسولش نكرد اينك جبرئيل آمد و امر نمود كه بجاى ابو بكر عمر را بفرستم آنگاه متوجه عمر شد و باو فرمود برو بوادى يابس با توكل بخدا مبادا مانند ابو بكر معصيت خدا و رسولش را بجا آورى عمر با همان لشكر روانه شد بسوى كفار چون بوادى يابس رسيد و مشرف بآنها شد باز دويست نفر سوار مسلح جلوى آنها را گرفتند نزديك بود روح از تن عمر پرواز كند از شدت ترس بخود ميلرزيد و فرار را بر قرار و جهاد اختيار كرد و بازگشت جبرئيل خبر برگشت عمر را به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم رسانيد چون عمر بازگشت پيغمبر باو فرمود تو هم مانند ابو بكر معصيت خدا و رسولش را بجا آوردى فرشتگان عرش از نافرمانى تو با خبر شدند چرا خلاف امر مرا نمودى و عمل برأى خودت كردى قبيح باد رأى تو. بعد از آن فرمود جبرئيل دستور داد على عليه السّلام را بفرستم امير المؤمنين عليه السّلام را خواست باو فرمود خداوند خواسته اين فتح و فيروزى نصيب تو شود بزودى بخواست خدا فتح ميكنى و باز ميگردى آنگاه بابو بكر و عمر فرمود شما هم جزء لشكريان اسلام برويد مبادا در هيچ موردى با على مخالفت نمائيد قشون اسلام بسوى وادى يابس حركت كردند امير المؤمنين آنها را از راهى غير راه ابو بكر و عمر سير داد چنان بسرعت و شتاب سير داد كه مسلمانان خسته شدند و از تلف شدن حيوانات سوارى خود ميترسيدند امير المؤمنين عليه السّلام بآنها فرمود نترسيد رسول خدا اين طريق امر و دستور فرموده و خبر داد كه خداوند فتح و فيروزى را نصيب ما خواهد نمود بشارت باد شما را بخير و خوشى و پاكيزه باد نفس و دلهاى شما. بشتاب سير كردند تا رسيدند نزديك وادى يابس اهالى از آمدن امير المؤمنين و اصحابش با خبر شدند دويست نفر مرد جنگجو جلوى مسلمين را گرفتند گفتند شما. چه اشخاصى هستيد و بچه مقصد در اينجا آمدهايد امير المؤمنين عليه السّلام فرمود من على بن أبي طالب پسر عموى رسول خدا هستم آمدهام تا شما را دعوت كنم بكلمه توحيد و گفتن لا اله الا اللّه محمدا رسول اللّه تا آنچه را كه براى مسلمين هست شما هم از آن برخوردار باشيد بآنحضرت گفتند ما قصد كشتن تو را داريم هرگز اسلام قبول نكنيم و بآنچه تو و پيغمبر عمل مينمائيد مخالف هستيم آماده جنگ باش و اصحاب خود را مهيا كن براى مبارزه. كشنده تو ما هستيم وعده ما و شما صبح فردا امير المؤمنين عليه السّلام بآنها فرمود واى بر شما مرا بزيادتى جمعيت خود ميترسانيد؟! يارى ميجويم از خدا و فرشتگان و مؤمنين بر جنگ با شما و لا حول و لا قوة الا باللّه العلى العظيم آنها برگشتند بمركز خود امير المؤمنين و اصحابش نيز بفرودگاه خود مراجعت نمودند چون تاريكى شب فرا گرفت امير المؤمنين عليه السّلام باصحاب خود امر فرمود حيوانات و اسبهاى خود را زين كنند و آماده سازند صبح كه خواست آشكار شود نماز را با اصحاب بجا آورد و در تاريكى صبح دستور داد يكدفعه حمله كنند و آنها را بقتل برسانند در ميان اصحاب كسى نبود مگر آنكه هر يك از آنها چند نفر از كفار را بقتل رسانيدند و جمعى را اسير كردند و خانهها و استحكامات ايشان را ويرانه و خراب نمودند و اموالشان را با خود حركت داده و روانه مدينه شدند جبرئيل نازل شد و خبر فتح و فيروزيرا كه خداوند نصيب امير المؤمنين عليه السّلام فرموده بود به پيغمبر داد و گفت از اصحاب على عليه السّلام بجز دو نفر كشته نشدند پيغمبر اكرم مسجد تشريف برد و بالاى منبر رفت پس از حمد و ثناى پروردگار فرمود خداوند بدست على فتح و فيروزى بمسلمانان عطا فرموده و جز دو نفر از مسلمين بيشتر كشته نشدند و از منبر بزير آمد با تمام اهالى مدينه تا چند ميلى شهر باستقبال امير المؤمنين (ع) تشريف بردند آنحضرت چون نظرش به پيغمبر افتاد از اسب پائين آمد باحترام رسول خدا پيغمبر او را گرفت و ميان ديدگانش را بوسيد غنيمتهائى كه خداوند نصيب و روزى مسلمانان نموده بود از اهل يابس حضور پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تقديم داشت حضرتش آنها را قسمت نمود ميان جهاد كنندگان و جنگجويان وادى يابس حضرت صادق عليه السّلام فرمود غنيمتهائى كه از وادى يابس نصيب مسلمين شد بجز در جنگ خيبر از هيچ جنگى آن مقدار نصيب ايشان نشد. خداوند سوره عاديات را در آنروز نازل كرد.
تفسير جامع، ج7، ص: 479 إِنَّ الْإِنْسانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ 6 اين آيات در باره ابو بكر و عمرو بن عاص نازل شده چه آنها اصرار داشتند و ميخواستند باز دارند امير المؤمنين عليه السّلام را از آنراهى كه سير مينمود از بخل و حسد و كينهايكه نسبت بحضرتش داشتند، چه يقين پيدا كردند راهى كه امير المؤمنين عليه السّلام سير مينمايد عاقبت فتح و فيروز خواهد بود. عمرو بن عاص بابو بكر ميگفت على جوان است و كم تجربه و راه را نميداند اين راهى كه ميرود خوفناك است و درندگان بسيارى دارد. مردم را وسوسه كردند مسلمين نزد امير المؤمنين عليه السّلام رفتند عرض كردند يا ابو الحسن اين راهى كه اختيار فرموديد درندگان بسيارى دارد اگر بر گرديد براه ديگرى بهتر است. بآنها فرمود برويد دنبال كار خود و مهار اسبها را نگاهداريد، كافى است از براى شما، پس از آن متوجه ابو بكر و عمرو بن عاص شد فرمود در اين عقيده و گفتار كسى با شما دو نفر موافق نيست اطاعت من كنيد و سخنان مرا بشنويد من داناترم بآنچه انجام ميدهم آنها ناچار سكوت اختيار كردند و خودشان نسبت بعداوت و دشمنى كه با امير المؤمنين عليه السّلام دارند گواهى ميدهند و پيوسته بر متاع و زندگانى دنيا حريصند.
تفسير جامع، ج7، ص: 479 أَ فَلا يَعْلَمُ إِذا بُعْثِرَ ما فِي الْقُبُورِ وَ حُصِّلَ ما فِي الصُّدُورِ إِنَّ رَبَّهُمْ بِهِمْ يَوْمَئِذٍ لَخَبِيرٌ 9-11
حضرت صادق عليه السّلام فرمود اين آيات بخصوص در باره اولى و دومى و عمرو بن عاص نازل شده و شامل مردان ديگر است چه آنها در باطن قصد سوء داشتند نسبت بامير المؤمنين (ع) خداوند خبر داد از اعمال آنها فرمود آيا نميدانند كه روزى براى جزا و كيفر نيك و بد اعمال خود از قبر برانگيخته ميشوند و آنچه در دلها از نيك و زشت دارند و پنهان ميكنند همه را خداوند پديدار و آشكار ميسازد، محققا آنروز پروردگار بر نيك و بد كردارشان آگاهست و پاداش و كيفر آنها بايشان خواهد رسيد. اينحديث را در امالى نيز روايت كرده است سه شنبه 20 / 3 / 1397برچسب:, :: 12:18 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 469 سوره زلزلة سوره زلزله در مدينه نازلشده و هشت آيه و سى و پنج كلمه و صد و شصت و نه حرف است سوره زلزله مشتمل است بر ذكر قيامت و بيان احوال آن تفسير جامع، ج7، ص: 471 إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها (1) وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها (2) وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها (3) يَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبارَها (4)
بياد بياور اى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هنگاميكه زمين سخت بجنبد و بلرزه در آيد و بارهاى گران درون خود را از معادن و گنجها و مردگان از دل خاك بيرون افكند در آنروز انسان (كه وجود مقدس امير المؤمنين عليه السّلام است) گويد چيست اين اضطراب و جنبيدن و خبرهاى تو ايزمين؟! زمين آنحضرت را بحوادث و اخبار گذشته و آنچه مردم بروى آن انجام دادهاند خبر دهد و آگاه گرداند
ابن بابويه از حضرت فاطمه عليه السّلام روايت كرده فرمود در زمان ابو بكر زلزله شديدى در مدينه رخ داد بطوريكه عموم مردم ترسيدند و نزد ابو بكر و عمر رفتند مشاهده كردند آندو نفر از شدت ترس بشتاب حضور امير المؤمنين عليه السّلام ميروند مردم هم به تبعيت آنها حضور آنحضرت رسيدند امير المؤمنين عليه السّلام از منزل خارج شدند ابو بكر و عمر و عموم مردم در عقب آن بزرگوار رفتند تا رسيدند بباروى شهر آنحضرت بروى زمين نشست مردم هم اطراف او نشستند ديوارهاى مدينه مانند گهواره حركت ميكرد اهل مدينه از شدت ترس صداهاى خود را بگريه و زارى بلند كرده و فرياد ميزدند يا على بفرياد ما برس هرگز چنين زمين لرزهاى نديديم، لبهاى آنحضرت بحركت آمد و با دست مبارك بزمين زد و فرمود ايزمين آرام و قرار بگير زمين باذن خدا ساكت شد و قرار گرفت مردم از اطاعت و فرمان بردارى زمين از امير المؤمنين عليه السّلام تعجب كردند، فرمود شما تعجب كرديد كه زمين اطاعت امر من نمود وقتى باو گفتم قرار بگير؟ عرض كردند بلى يا امير المؤمنين عليه السّلام فرمود من همان انسانى هستم كه خداوند در قرآن ميفرمايد: وَ قالَ الْإِنْسانُ ما لَها3- من بزمين ميگويم بيان كن براى من حوادث و اخباريكه بر روى تو واقع شده و انجام گرفته است و بمن بگو عملهائى كه مردم در روى تو بجا آوردهاند پس از آن فرمود اگر اين همان زمين لرزههائى بود كه خداوند در سوره زلزله ميفرمايد خبر ميداد زمين بمن اخبار خود را ولى آن نيست در مجمع از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت كرده فرمود ايمردم آيا ميدانيد خبرهاى زمين چيست كه براى امير المؤمنين عليه السّلام بيان ميكند عرض كردند خدا و رسولش داناتر است و بهتر ميدانند فرمود گواهى ميدهد بر مرد و زن بآنچه بر پشت آن عمل كردند و ميگويد اين شخص كار نيكو بجا آورده و آنديگرى مرتكب عمل زشت شده اينست خبرهاى زمين. و پروردگار بزمين الهام ميكند كه اخبار و حوادث خود را بامير المؤمنين عليه السّلام بگويد و آنحضرت را آگاه سازد
سه شنبه 20 / 3 / 1397برچسب:, :: 12:18 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 463 سوره بينه سوره بينه در مدينه نازلشده و هشت آيه و نود و چهار كلمه و سيصد و نود و نه حرف است سوره بينه مشتمل است بر آنكه حجت و برهان پيش از قرآن هم بر كفار و مشركين تمام بود با اينوصف آنها از كفر و عصيان جدا نبودند
تفسير جامع، ج7، ص: 465 لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ الْمُشْرِكِينَ مُنْفَكِّينَ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ (1) رَسُولٌ مِنَ اللَّهِ يَتْلُوا صُحُفاً مُطَهَّرَةً (2) فِيها كُتُبٌ قَيِّمَةٌ (3) وَ ما تَفَرَّقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ الْبَيِّنَةُ (4) وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفاءَ وَ يُقِيمُوا الصَّلاةَ وَ يُؤْتُوا الزَّكاةَ وَ ذلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ (5) إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ الْمُشْرِكِينَ فِي نارِ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها أُولئِكَ هُمْ شَرُّ الْبَرِيَّةِ (6) در محاسن ذيل آيه فوق از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود مراد از كافرين كسانى هستند كه شيعيان را تكذيب نمودند زيرا كتاب آيات خدا است و اهل آن شيعيان باشند و مشركين منفكين مرجيه هستند و بينه واضح شدن حق است براى آنها و رسول از جانب خدا محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و معنى يَتْلُوا صُحُفاً مُطَهَّرَةً يعنى پيغمبر راهنمائى ميكند مردم را بسوى اولى الامر و ائمه معصومين بعد از خود و آيه: وَ ما تَفَرَّقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ، دليل است بر بطلان قول جبرى مسلكان كه ميگويند كفار را خداوند در اصل كافر آفريده، چه خداى تعالى ميفرمايد پس از آنكه حجت بر ايشان تمام شد كافر شدند وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفاءَ وَ يُقِيمُوا الصَّلاةَ وَ يُؤْتُوا الزَّكاةَ وَ ذلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ و در كتابهاى آسمانى امر نشدند مگر بآنكه با اخلاص كامل و بدون ريا پرستش كنند خدا را و از دين غير حق روى بگردانند و نماز بپا دارند و زكوة بدهند و دين راست و درست و راه سعادت همين است إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ الْمُشْرِكِينَ فِي نارِ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها أُولئِكَ هُمْ شَرُّ الْبَرِيَّةِ كسانيكه از اهل كتاب كافر شدند و مشركين همه در آتش دوزخ باشند و آنجا هميشه معذبند و ايشان بدترين خلايق هستند- حضرت باقر عليه السّلام فرمود پروردگار قرآن را نازل نمود بر اهل كتاب و مشركين و آنها كافر و مرتد شدند و معصيت و نافرمانى كردند با امير المؤمنين عليه السّلام را و در اثر نافرمانى اينان بدترين خلق خدا هستند
تفسير جامع، ج7، ص: 466 إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ جَزاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِكَ لِمَنْ خَشِيَ رَبَّه 7-8 آنانكه بخدا ايمان آورده و عمل نيكو بجا ميآوردند بحقيقت بهترين خلق خدايند و پاداش آنها نزد خدا بهشت عدن است كه نهرها زير درختانش جاريست و در آنجا هميشه متنعمند خدا از آنها خشنود و آنها نيز از خدا راضى هستند و اين بهشت مخصوص كسانى است كه از خدا بترسند و بطاعت او مشغول باشند-
ادامه مطلب ... سه شنبه 20 / 3 / 1397برچسب:, :: 12:15 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 452 سوره قدر در مكه نازل شد و پنج آيه و سى و سه كلمه و صد و دوازده حرف است. سوره قدر مشتمل است بر بيان فضيلت شب قدر و آنكه عبادت و تقرب
تفسير جامع، ج7، ص: 455 در كافى از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود امير المؤمنين عليه السّلام مكرر باصحاب خود ميفرمود هيچ وقت اولى و دومى حضور پيغمبر نرسيدند مگر آنكه آنحضرت با گريه و خشوع سوره قدر را براى آنها قرائت ميفرمود عاقبت روزى ايشان گفتند اى رسول خدا جهت چيست اين قدر سوره قدر را براى ما قرائت ميفرمائيد فرمود بخاطر كسيكه مشاهده ميكنم او را بچشم و حفظ كردم و جاى دادم او را در قلب خود و اشاره فرمود بمن. و ديگر فرمود براى چيزيكه على عليه السّلام آن را بعد از من مشاهده مينمايد سؤال نمودند اى رسول خدا شما و على چه چيز مشاهده مينمائيد پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آيه تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ- را با انگشت مبارك روى زمين نوشت سپس فرمود بآنها آيا بعد از قول خداوند كه ميفرمايد مِنْ كُلِّ أَمْرٍ چيزى باقى ميماند كه نازل نكند عرض كردند خير اى رسول خدا فرمود آيا ميدانيد بچه شخصى نازل ميكنند در شب قدر هر چيزى را گفتند بر شما نازل ميكنند ايرسول گرامى فرمود آيا بعد از من شب قدر وجود دارد عرض كردند بلى فرمود فرشتگان بعد از من در شب قدر بر چه شخصى نازل ميشوند و امورات هر چيز را فرود ميآورند گفتند نميدانيم در آنوقت پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سر مرا در بغل گرفت و فرمود بدانيد بر اين على فرشتگان و روح نازل ميكنند هر چيز را بعد از من در شب قدر و چون شب قدر فرا ميرسيد بعد از پيغمبر اكرم (ص) چنان خوف و ترسى بر آنها غالب ميشد كه تصور آن نميتوان كرد بخاطر آنكه مبادا امر و دستورى از پروردگار براى كيفر و نابودى ايشان برسد و آنها بخوبى شب قدر را ميشناختند و از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده كه بشيعيان ميفرمود شما با مخالفين بوسيله سوره قدر حجت آوريد تا غالب و رستگار شويد سوگند بخدا سور قدر حجت خدا است از براى خلايق بعد از پيغمبر اكرم و آن سوره بزرگ دين شما شيعيان و نهايت علم ما ائمه است حجت بياوريد براى مخالفين ب حم وَ الْكِتابِ الْمُبِينِ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ إِنَّا كُنَّا مُنْذِرِينَ فاطر 1-3 و منذرين بعد از پيغمبر اكرم (ص) صاحبان ام بتنهائى هستند ايطايفه شيعه خداوند در قرآن كريم ميفرمايد وَ إِنْ مِنْ أُمَّةٍ إِلَّا خَلا فِيها دخان 24 نَذِيرٌ شخصى حضورش عرض كرد ايفرزند رسول خدا نذير اين امت پيغمبر اكرم (ص) بود فرمود بلى راست ميگوئى آيا زمانى كه پيغمبرى مبعوث نشود روى زمين و در اقطار عالم نذيرى هست يا خير سائل عرض كرد نذيرى نيست آنحضرت فرمود آيا از براى خداوند نذير نيست چنانكه رسول خدا كه فرستاده او بود نذير هم بود سائل گفت بلى براى خداوند نذير ميباشد فرمود پس بدان پيغمبر اكرم (ص) نرفت از دنيا مگر آنكه نذيرى از براى او بود و اگر بگوئى نذيرى نبود لازمه اين سخن آنست كه پيغمبر اكرم (ص) ضايع و باطل و عاطل گذاشته كسانى را كه در اصلاب مردان امت او بودند و بعد از آنحضرت بدنيا آمدند سائل عرض كرد مگر قرآن كافى نيست از براى مردم فرمود بلى كافى است در صورتى كه بيابند مفسرى براى آن عرض كرد مگر پيغمبر اكرم (ص) تفسير نفرموده آنرا فرمود تفسير فرموده پيغمبر اكرم (ص) قرآن را براى يكنفر و بيان نموده قدر و منزلت و شأن او را براى امت و آن شخص على بن أبي طالب عليه السّلام است. سائل عرض كرد. پس اين امر اختصاص دارد بزمان امير المؤمنين عليه السّلام و عموميت ندارد براى ازمنه بعد فرمود خداوند امتناع دارد از آنكه او را پرستش كنند و نبوده باشد در هر عصر و زمانى كسى كه او را بشناساند بمردم و اين امر نذيرى و امامت امرى بود كه اظهار نفرمود آن را پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مگر در وقت و اوان خود. خداوند امور را موقوف بوقت معين قرار داده است چنانكه رسول اكرم (ص) رسالت خود را از خديجه عيال خود هم پنهان ميداشت تا آنكه خداوند امر و دستور داد آشكارا رسالت و نبوت خود را اعلام نمايد. سائل گفت پس صاحب دين بايد امر خود را پنهان بدارد فرمود مگر امير المؤمنين عليه السّلام امر خود را پنهان نداشت از آن زمان كه به پيغمبر ايمان آورد تا وقتى كه امر شد باو اظهار بدارد سائل عرض كرد بلى چنين است آنحضرت فرمود: ما ائمه هر يك امر خود را پنهان ميداريم تا وقتى كه مأمور شويم بر اظهار آن بسند ديگر از آنحضرت روايت كرده: فرمود ابتداء خلقت چون خداوند دنيا را آفريد خلق نمود شب قدر را و پيغمبر و اوصياء او را و در قضاء الهى گذشته بود كه بايد در هر سال يكشب از جانب خداوند تفسير و امور آن سال تا سال ديگر فرود آيد بر پيغمبر و يا وصى او و هر كس آن شب را انكار نمايد علم خدا را رد و انكار نموده و قيام نميكنند پيغمبران و اوصياء آنها و محدثين مگر آنكه براى ايشان از طرف پروردگار حجتى باشد و در شب قدر آن را جبرئيل و فرشته روح بياورند شخصى عرض كرد آيا بر اوصياء و محدثين جبرئيل و فرشتگان با اوامر پروردگار در شب قدر بر آن حجت نازل مىشوند. سوگند بخدا آدم از دنيا نرفت مگر از براى او وصى بود و همچنين پيغمبران بعد از آدم و بر تمام اوصياء در شب قدر امر خداوند را فرشتگان و روح نازل مينمودند و خداوند آيه ذيل را اختصاص داده باوصياء و صاحبان امر بعد از محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و در باره آنها فرموده: وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ تا آخر آيه 55 سوره نور فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ خدا بكسانيكه از شما بندگان ايمان اورده و نيكو كار گردد وعده فرموده در زمين خلافت دهد چنانكه امم صالح پيغمبران گذشته جانشين پيشينيان خود شدند و علاوه بر خلافت دين پسنديده آنان را كه دين اسلام است بر همه اديان تمكين و تسلط عطا كند و بهمي مؤمنان پس از خوف و انديشه از دشمنان ايمنى كامل بخشد تا مرا به يگانگى بدون شائبه شرك و ريا پرستش كنند و بعد از آن هر كه كافر شود بحقيقتهمان فاسقان تبه كارند آنحضرت فرمود ما ائمه همان خليفههاى خدا ميباشيم كه توانائى داده ما را بعلم و دانش اى مردم سؤال نمائيد از ما اگر تصديق كرديم شما را پس ثابت و بر قرار باشيد و از جانب خود كارى انجام ندهيد و برأى و عقيده خود عمل ننمائيد همانا امر ائمه بسيار ظاهر و آشكار است سوگند بخدا حكم نموده پروردگار كه نبوده باشد اختلافى بين مؤمنين و از اينجهت امامان را شاهد و گواه بر مردم قرار داده است و شيعيان ما بايد گواه باشند بر مردم و خداوند منع فرموده از اختلاف در حكم يا آنكه بين اهل دانش تناقضى بوده باشد پس از آن حضرت باقر عليه السّلام فرمود فضل و برترى ايمان مؤمن بجمله إِنَّا أَنْزَلْناهُ و تفسير آن نسبت بكسيكه چنين ايمانى ندارد مانند فضل و برترى انسان است بر بهائم و خداى عزّ و جل دفع ميكند بمؤمنين كه بسوره قدر ايمان دارند عذاب را از منكرين آن در دنيا و بحد كمال ميرساند عذاب را براى كسانيكه ميداند كه توبه نميكنند از انكار نمودن سوره قدر (مقصود از شيعيان كسانى هستند كه اعتقاد دارند بامامت دوازده امام زيرا بوجود آن شخصيتهاى مقدس شب قدر باقى و برقرار است و در هر سال در شب قدر او امر پروردگار و مقدرات بشر بر آن بزرگواران نازل ميشود و در مقدمات بيان نموديم كه ببركت آنها از مخالفين و عامه در دنيا عذاب بر داشته شده است. حضرت باقر عليه السّلام فرمود در اين زمان از براى مؤمنين جهادى بجز حج و عمره و ولايت ائمه نمىبينم شخصى عرض كرد حضورش ايفرزند رسول خدا مسئلهاى دارم بر من غضب نكنيد از جهت پرسش آن فرمود سؤال كن عرض كرد آيا امورى را كه در شب قدر فرشتگان و روح بر شما ائمه نازل ميكنند پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آنها را ميدانست و من يقين دارم كه رسول خدا از دنيا در نگذشت مگر آنكه تمام علومى كه دارا بود بامير المؤمنين تعليم نمود و آن حضرت تمام آنها را حفظ نمود. آنحضرت در پاسخ سؤال آنمرد فرمود چه تو را داخل اين خانه نمود گفت قضا و قدر الهى مرا بحضور شما رسانيد تا مسائل دين خود را از شما سؤال كنم و از روى فهم عمل نمايم فرمود پس بدان و حفظ كن آنچه را ميگويم: شبى كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را بمعراج بردند از آنجا نزول اجلال ننمود مگر آنكه خداوند تمام علوم گذشته و آينده و حوادث را باو تعليم نمود و تفسير بسيارى از آنها در شب قدر نازل ميشود و تمام آن علوم را كه پيغمبر در شب معراج فرا گرفت از پروردگار بامير المؤمنين عليه السّلام تعليم فرمود و در شب قدر تفسير آنها بر آنحضرت نازل ميشد و ما ائمه عموما همين طور هستيم آن شخص عرض كرد مگر تفسير آن علوم را پروردگار نفرمود فرمود بلى و لكن بايد تفسير آنها آنچه مربوط بآنسال است از جانب پروردگار در شبهاى قدر نسبت بهمان سال بر پيغمبر و اوصياء بعد از آنحضرت نازل شود و دستور بگيرند از خداوند كه اين سال براى اموريكه ميدانستند چگونه رفتار و عمل نمايند آن شخص عرض كرد ايفرزند رسول خدا تقاضا دارم واضح و روشنتر بيان بفرمائيد تا بفهمم فرمود رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از دنيا نرفت مگر آنكه حافظ تمام علوم و تفسير آنها بود سائل گفت پس چه چيز در شب قدر نازل ميشود و چه دانشى افزوده ميگردد در شب قدر براى پيغمبر و اوصياء او فرمود امر بانجام دادن يا ندادن بعضى از چيزها در شب قدر نازل ميشود و اين علم را سابق پيغمبر و امام نميدانست آن مرد گفت پس چه حادث مىشود و زياد مىگردد در شب قدر از علم و دانش غير آنچه را ميدانستند پيش از شب قدر آنحضرت فرمود ديگر بيش از اين مأمور نيستم بكشف اسرار و مصلحت امور و حكمت اين كتمان را نميداند جز خداوند باز آن مرد زبان درازى كرد و گفت آيا علومشان زيادتر است از علم پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از جهت گذشتن شبهاى بسيارى از شبهاى قدر فرمود خير عرض كرد پس چگونه ميداند وصى و امام علومى را غير از آنچيزى كه پيغمبر باو تعليم نموده و وصيت كرده آيا ممكن است بگوئيم يكى از اوصياء ميداند علومى را كه اوصياء ديگر نميدانند آنها را فرمود هيچ پيغمبرى از دنيا نميرود مگر آنكه تمام علوم او در سينه وصيش مىباشد و در شب قدر روح و فرشتگان نازل مىكنند حكم هر چيز را كه بايد پيغمبر و يا امام در ميان بندگان حكم بفرمايند آن مرد گفت امام و پيغمبر پيش از شب قدر نميدانستند حكم آن چيز را فرمود ميدانستند حكم آن را و لكن مأموريت نداشتند بر امضاء آن حكم و عدم امضاء آن تا امر شود بآنها در شب قدر كه چگونه بايد در اين سال حكم كنند و رفتار نمايند آنمرد گفت ايفرزند رسول خدا من قدرت و توانائى ندارم كه شب قدر را انكار كنم و اقرار و اعتراف دارم بتمام فرمودههاى شما حضرت باقر عليه السّلام فرمود هر كس شب قدر را انكار كند از ما نيست مجددا آنمرد سؤال نمود آيا زياد ميشد در شب قدر علم و دانش پيغمبر اكرم عليه السّلام و ميداند چيزهائى را كه پيش از شب قدر نميدانست فرمود آنحضرت در پاسخ آنمرد اينگونه سؤال براى شما جايز نيست. مگر نگفتم پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم تمام علوم گذشته و آينده را ميدانست و از دنيا نرفت مگر آنكه جميع آنها را بوصى خود ياد داد و اوصياء بعد از پيغمبر داراى تمام علوم ميباشند و سؤالى كه نمودى خداوند نهى فرمود پيغمبران و اوصياء آنها را از آنكه آگاه گردانند كسى را از بندگان آنمرد گفت چگونه بشناسيم شب قدر را در هر سال فرمود ماه رمضان كه داخل شد در هر شب يكصد مرتبه سوره حم دخان را قرائت كن چون شب بيست و سوم فرا رسيد مشاهده خواهى نمود آنچه را كه سؤال نمودى و تصديق خواهى كرد و مىبينى كه جنود شياطين وارد مىشوند بر اهل ضلالت و ارواح آنها و خبرهاى دروغ بآنها ميگويند و چون چنين شود ايشان ميگويند در خواب چنين و چنان ديدهايم و هر كس اعتقاد و ايمان بشب قدر داشته باشد ميداند كه آنشب اختصاص دارد بما ائمه چه پيغمبر هنگام وفات فرمود ايمردم على عليه السّلام بعد از من ولى و امام شما است اگر از او اطاعت و پيروى نمائيد هدايت و رستگار خواهيد شد و هر كس ايمان ندارد بعلى بشب قدر معتقد نيست و كسيكه اعتقاد دارد بشب قدر بجز آنچه ما ميگوئيم او دروغ گو و كاذب است چه ذات مقدس پروردگار پاك و منزه از آنست كه او امر خود را با روح و فرشتگان بسوى كافر و فاسق و تبه كارى نازل نمايد و چنين اشخاصى در گمراهى و ضلالت حيران و سر گردانند و فرمود از علامت شت قدر آنستكه بوى خوشى ميوزد و اگر زمستان است قدرى از شبهاى ديگر ملايمتر و چنانچه در تابستان است اندكى سرد و پاكيزهتر از
در كافى از ابى يحيى صنعانى روايت كرده حضرت صادق عليه السّلام ميفرمود روزى جدم امير المؤمنين عليه السّلام قرائت نمود سوره إِنَّا أَنْزَلْناهُ را و حسنين حضور آن بزرگوار نشسته بودند حضرت امام حسين رو كرد بپدر خود گفت يا امير المؤمنين عليه السّلام مىبينم هر وقت تلاوت مىنمائيد اين سوره را حظى و لذتى از قرائت آن مىبريد فرمود چنين است ايفرزند آن سوره چون بر جدت خاتم پيغمبران نازل شد بر من قرائت نمود و دست مباركش را بر كتف من گذاشت و فرمود ايعلى و ايوصى من بر امت و اى جهاد كننده با دشمنان من تا روز قيامت، اين سوره مخصوص تو ميباشد بعد از وفات من و اختصاص بفرزندان تو دارد بعد از تو برادرم جبرئيل مقدرات و حوادث و پيش آمدهاى امت را در هر سال فرود آورد و نازل كند بر تو و فرزندانت در شب قدر چنانكه بر من نازل مىكند و خداوند در آن شب نور ساطعى در قلب تو و فرزندان اوصيائت وارد كند تا طلوع فجر و شيخ طوسى از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده خانه امير المؤمنين عليه السّلام و حضرت فاطمه عليه السّلام، حجره رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و سقف آن عرش پروردگار بود و زمين آنخانه منفذى داشت كه كشيده شده بعرش پروردگار و محل نزول وحى و فرود آمدن فرشتگان بود هر صبح و شام و هر ساعت از شبانه روز و آن خانه مملو بود از فرشتگان فوجى صعود مينمودند و فوج ديگر فرود مىآمدند و هيچوقت فارغ نبود از تردد و رفت و آمد فرشتگان خداى تعالى حجاب را برداشت از آسمانها براى حضرت ابراهيم تا مشاهده نمود عرش پروردگار را و زياد نمود قواى ديدگان او را تا عرش را ديد و پروردگار چنان زياد كرد قواى ديدگان محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام را بطوريكه نمىيافتند سقفى براى خانه خود جز عرش پروردگار پس خانه آنها مسقف بود بعرش رحمن و فرشتگان نازل مىشدند بر ايشان با اذن پروردگار و فرود مىآوردند بر آنها هر امر و سلامى را شخصى سؤال نمود آيا با هر امرى سلام هم بود فرمود بلى. گفت آنشخص اين بيانات تنزيل آيه است فرمود بلى-
تفسير جامع، ج7، ص: 462 در صحيح ترمذى روايت كرده پس از آنكه مجبور شد حضرت امام حسن عليه السّلام با معويه صلح كند شخصى از جا بلند شد و با كمال جسارت بآنحضرت گفت مؤمنين را رو سياه كردى اى حسن بن على آن حضرت در پاسخ آنمرد فرمود اذيت نكن مأمور بودم بر اين امر جدم پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در خواب ديد بنى اميه بر منبرش بالا رفتند محزون شد جبرئيل فرود آمد و سوره إِنَّا أَنْزَلْناهُ را آورد پروردگار فرمود اى محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم محزون مباش شب قدر بهتر است براى تو از هزار ماه كه بنى اميه سلطنت مىكنند ترمذى كه يكى از علماء مخالفين است ميگويد راوى گفت ما شماره كرديم سلطنت بنى اميه را بدون روزى كم و زياد هزار ماه بود- حضرت باقر عليه السّلام فرمود فرشتگان و روح القدس در هر عصرى بر امام زمان در شب قدر نازل ميشوند و حضور آنحضرت تقديم ميدارند آنچه نوشته شده و مقدر گرديده در لوح محفوظ و درود ميفرستند و تحيات ميآورند بر امام زمان تا طلوع فجر مردى عرض كرد ايفرزند رسول خدا شما مىشناسيد شب قدر را فرمود چگونه ما نمىشناسيم آن شب را و حال آنكه در آنشب فرشتگان از آسمان فرود مىآيند و بدور ما طواف ميكنند و تحيت بر ما ميفرستند و مقدرات تمام خلايق را بما تسليم ميدارند در كافى از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود در شب معراج پيغمبر نماز بجا آورد چون فارغ شد از قرائت سوره الحمد در ركعت اول خطاب شد باو قرائت كن اى محمد نسبت پروردگارت را يعنى سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ احد را و در ركعت دوم خطاب شد بآنحضرت تلاوت كن سوره إِنَّا أَنْزَلْناهُ را چه آن سوره نسبت خود و اهل بيتت ميباشد تا روز قيامت
و از ابن عباس روايت كرده كه پيغمبر اكرم (ص) فرمود در شب قدر فرشتگان سدرة المنتهى و جبرئيل بزمين فرود ميآيند با آنها پرچمهائى است يكى از پرچمها را بروى قبر من نصب ميكنند و يكى ديگر را در مسجد الحرام و بيت المقدس و طور سينا نصب خواهند نمود و نميگذارند از كنار هيچ مرد مؤمن و زن مؤمنهاى مگر آنكه بر ايشان سلام ميكنند جز كسانيكه شراب خوردهاند و يا گوشت خنزير و آنشب شب بسيار مباركى است مقدرات و سرنوشت تمام بشر در آنشب نازل ميشود بر امام زمان عليه السّلام و شب قدر تا روز قيامت باقى خواهد بود. سه شنبه 20 / 3 / 1397برچسب:, :: 12:15 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 445 سوره علق سوره علق در مكه نازل شده و نوزده آيه و هفتاد و دو كلمه و دويست و هشتاد حرف است
سوره علق مشتمل است بر امر بقرائت كردن اسم پروردگار و در طغيان و سركشى كردن اغنياء و ثروتمندان و توبيخ مشركين قريش و ابو جهل و تهديد ايشان بآتش دوزخ. سه شنبه 20 / 3 / 1397برچسب:, :: 12:14 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 441 سوره التين سوره التين در مكه نازل شده و هشت آيه و سى و چهار كلمه و صد و پنجاه حرف است سوره التين مشتمل است بر عظمت آفريدگاريكه مستحق پرستش است و خلقت انسان و تطور احوال او و توبيخ و سرزنش كسانيكه تدبر و تفكر نميكنند و تكذيب مينمايند روز حشر و قيامت را
تفسير جامع، ج7، ص: 443 وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ (1) وَ طُورِ سِينِينَ (2) وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ (3) لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ (4) ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ (5) و از حضرت صادق (ع) روايت كرده فرمود تأويل تين و زيتون حضرت امام حسن (ع) و امام حسين (ع) و طور سينين على بن أبي طالب (ع) و ولايت آنحضرت ميباشد كه منافقين تكذيب كردهاند آن را و بلد امين پيغمبر اكرم (ص) است- و در مناقب از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام ذيل آيه ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ روايت كرده فرمود آيه در باره تيم و عدى نازلشده چه در اثر بغض و عداوتيكه آنها با امير المؤمنين عليه السّلام داشتند خداوند ايشان را در پستترين مكان دوزخ جاى دهد.
تفسير جامع، ج7، ص: 444 إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ فَما يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ أَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحاكِمِين6-8 مگر آنانكه بخدا ايمان آورده و نيكو كار شدند بآنها پاداش دائمى بهشت عطا كنيم پس اى انسان ناسپاس مشرك چه واداشت تو را كه تكذيب روز جزا بنمائى و منكر قيامت شوى آيا خداى مقتدر حكم فرماى عالم نيست و استفهام در آيه استفهام تقريرى است يعنى البته هست- احمد بن عبد اللّه مؤدب و ابن جريح كه هر دو از علماء عامه هستند از ابى هريره و ابن عباس روايت كردند كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در خانه ام هانى خواب رفته بود چون بيدار شد محزون بود ام هانى سبب حزن حضرتش را سؤال نمود فرمود در خواب قيامت و احوال آن و بهشت و نعمتها و جهنم و انواع عذاب را مشاهده كردم معويه و عمرو بن عاص را در وسط دوزخ ديدم فرياد ميزدند و بر سر آنها سنگهائى از زبانيه آتش فرود ميآوردند و بايشان ميگفتند چرا ايمان بولايت امير المؤمنين عليه السّلام نياورديد رسول اكرم (ص) فرمود در آنحال از پشت پرده عظمت پروردگار على عليه السّلام را مشاهده كردم خوشحال و خندان است و ميگويد پروردگار من و خداى كعبه حكم فرمود ميان من و دشمنانم سپس پيغمبر فرمود خداوند دشمنان على را بجهنم ميفرستد آنگاه على در موقف توقف مينمايد و شفاعت ميكند براى اهل بيت و ذرية و شيعيان خود-
و از محمد بن فضيل روايت كرده گفت تفسير سوره التين را از حضرت رضا عليه السّلام سؤال نمودم فرمود تين و زيتون حضرت امام حسن عليه السّلام و امام حسين عليه السّلام و طور سينا امير المؤمنين عليه السّلام و البلد الامين رسول اكرم (ص) است هر كس اطاعت و فرمان بردارى نمايد از آنحضرت ايمن باشد از عذاب جهنم و اسفل سافلين و كسانى هستند كه نقض كردند عهد و پيمانى كه پيغمبر از آنها گرفت در باره ولايت امير المؤمنين عليه السّلام إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا 6 امير المؤمنين عليه السّلام و شيعيان آنحضرت هستند و دين ولايت امير المؤمنين عليه السّلام و ائمه معصومين عليهم السلام ميباشد سه شنبه 20 / 3 / 1397برچسب:, :: 12:13 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 437 سوره انشراح سوره انشراح در مكه نازل شده و هشت آيه و دويست و نه كلمه و صد و سه حرف است. سوره انشراح مشتمل است بر ذكر نعمتهائيكه پروردگار به پيغمبرش عطا فرموده
تفسير جامع، ج7، ص: 438 أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ (1) وَ وَضَعْنا عَنْكَ وِزْرَكَ (2) الَّذِي أَنْقَضَ ظَهْرَكَ (3) وَ رَفَعْنا لَكَ ذِكْرَكَ (4) رسول اكرم (ص) در اثر عداوت جن و انس با حضرتش دلتنگ و ملول بود، پروردگار با نزول آيات و وعده فتح و فيروزى دل مبارك او را خوش و روشن گردانيد- در بصائر الدرجات از حضرت صادق (ع) روايت كرده فرمود خداوند بولايت امير المؤمنين (ع) دل مبارك پيغمبر اكرم را روشن نمود و در اثر فتح مكه و اسلام آوردن قريش سينه حضرتش را باز و باو توانائى داد-
تفسير جامع، ج7، ص: 439 فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً (5) إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً (6) فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ (7) وَ إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ (8) بدانكه با هر دشوارى و سختى آسانى هست و با هر رنجى راحتى است يعنى اين رنج و سختى كه از مشركين و منافقين بتو ميرسد از پس آن ظفر و آسايش خواهد بود و چون از حجة الوداع و تبليغ رسالت فارغ شدى منصوب كن على (ع) را بولايت و امامت و وصايت و پيوسته مشتاق لقاى حق باش و از خلايق
بگسل و دل بسوى خدا بند كه كافى است تو را- در كافى از حضرت صادق (ع) روايت كرده فرمود يعنى وقتى فارغ شدى از تبليغ رسالت و واجبات و محرمات و احكام منصوب كن على (ع) را بخلافت و ولايت و وصايت و اعلان نما فضيلت او را آشكارا تا مردم هدايت بشوند بوجود مقدس علي امير المؤمنين (ع) و بسوى پروردگار در امر نصب كردن على (ع) راغب شو و ميل نما و مشتاق باش و بنگرانى و كراهت منافقين متوجه مباش و اينحديث را ابن شهر آشوب و صاحب بصائر الدرجات و محمد بن عباس و جمع بسيارى از اصحاب حديث بطرق عديده از ائمه معصومين عليهم السلام روايت كردهاند سه شنبه 20 / 3 / 1397برچسب:, :: 12:12 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 431 سوره و الضحى
سوره و الضحى در مكه نازل شده و يازده آيه و چهل كلمه و صد و نود و دو حرف است. سوره و الضحى مشتمل است بر شرافت و عظمت و قرب و منزلت پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نزد پروردگار.
تفسير جامع، ج7، ص: 433 وَ الضُّحى (1) وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى (2) ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى (3) وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى (4) وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى (5) طبرسى از ابن عباس روايت كرده سبب نزول اين سوره آن بود كه پانزده روز وحى نرسيد بر پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مشركين بآنحضرت طعنه زدند و گفتند خداى محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم او را رها كرده و پروردگارش بر او غضب نمود، وحى بسوى او نميفرستد پيغمبر از اين سخنان دلتنگ شد بكوه حرا تشريف برد و انديشه ميكرد و ميگفت خدايا تو ميدانى اين دشمنان چه ميگويند فورا جبرئيل نازل شد و اين سوره را آورد پيغمبر باو فرمود اى جبرئيل بسيار شوق لقاى ترا داشتم عرض كرد ايرسول خدا منهم مشتاق جمال شما بودم ولى چه كنم بنده مأمور هستم تا پروردگار امر نكند نميتوانم بيايم و آيهاى آورم آن حضرت چون جبرئيل را ديد تكبير گفت و از اين جهت سنت شد كه چون كسى مدتى دوست خود را نه بيند وقتي او را مشاهده نمود تكبير بگويد پروردگار سوگند ياد كرد بروز روشن و هنگام ظهر و بشب تار و هنگام آرامش آن كه خداى تو اى محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هيچوقت ترا رها و ترك نكرده و بر حضرتت خشم ننموده آنگاه تسليت ميدهد خاطر مبارك پيغمبر را و ميفرمايد آخرت براى تو بهتر است از اين دنياى فانى و خداى تعالى ترا چندان عطا كند كه تو راضى باشى محمّد بن عباس از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود روزى پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وارد شد بخانه دخترش حضرت فاطمه عليها السّلام ديد آن بانوى محترمه لباسى از پشم شتر پوشيده و با يكدست جو آسيا ميكند و با دست ديگرش پستان بدهان فرزندش ميگذارد پيغمبر بحال دخترش رقت كرد و گريان شد و فرمود اى نور ديده تلخى دنيا بشيرينى آخرت تلافى خواهد شد حضرت فاطمه گفت الحمد للّه على نعمائه و الشكر على آلائه جبرئيل نازل شد و آيه وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى5 را آورد حضرت صادق عليه السّلام فرمود سوگند بخدا آن شفاعت است كه پيغمبر و دخترش راضى شدند بآن
تفسير جامع، ج7، ص: 436 وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ (11)
پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اشاره نمود بانگشت سبابه و وسطى و فرمود من و آنكسيكه كفالت يتيم كند در بهشت مانند اين دو انگشت هستيم و فرمود چون يتيم گريه كند عرش از گريه او بلرزد و فرمود هر كس دست محبت بسر يتيمى فرود آورد بهر موئى كه از دست او رود خداوند حسنهاى در نامه عمل او بنويسد و فرمود اگر سؤال كنندگان دروغ نميگفتند همانا اغنياء و ثروتمندان هلاك ميشدند آنگاه فرمود اى رسول ما نعمت پروردگارت را باز گو كن و آنچه خدا بر تو نازل كرده و امر فرموده از واجبات و محرمات و ولايت و فضيلت امير المؤمنين عليه السّلام بمردم برسان. سه شنبه 20 / 3 / 1397برچسب:, :: 12:11 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 425 سوره و الليل سوره و الليل در مكه نازل شده و بيست و يك آيه و هفتاد و يك كلمه و سيصد و دو حرف است. سوره و الليل مشتمل است بر بيان حال كافر و مؤمن.
تفسير جامع، ج7، ص: 427 وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشى (1) وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى (2) وَ ما خَلَقَ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى (3) إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى (4) پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود مردم دو طايفه هستند يكى آنكه سعى مينمايند خود را بخرند و آزاد نمايند ديگر آنكه خود را بفروشند و هلاك كنند على بن ابراهيم از محمّد بن مسلم روايت كرده كه از حضرت باقر عليه السّلام تأويل آيات فوق را سؤال نمودم فرمود مراد از ليل اولى دومى است كه پوشيد تاريكى جهل و ستم آنها روشنائى امير المؤمنين عليه السّلام را در خلافتى كه براى خودشان تشكيل دادند و حق آن بزرگوار را غصب نمودند و آن حضرت صبر كرد تا دولت آنها بپايان رسيد. و مقصود از نهار وجود مقدس حضرت قائم آل محمّد عليهم السّلام است چون ظاهر شود باطل را محو نمايد و از بين ببرد و در قرآن خداوند مثلهائى زده براى مردم و مخاطب قرآن پيغمبر اكرم و ما ائمه هستيم و مثلهاى قرآن را جز ما ائمه كسى نميداند و نميفهمد و مراد آن حضرت آنست كه خداوند ليل را مثل زده بمنافقين و دشمنان آل محمّد عليهم السّلام و نهار را مثل زده بامير المؤمنين عليه السّلام و اولاد گرام آن حضرت. شرف الدين از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود مراد از ليل دولت شيطان است كه باقى و بر قرار است تا زمان ظهور قائم ما آل محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و نهار دولت حقه آن حضرت است در عصر ظهور و اتقى كسى است كه نفسش را بحق عطا كند و از باطل پرهيز نمايد و معناى فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى آنستكه بهشت را براى او آسانگرداند و معناى بَخِلَ وَ اسْتَغْنى 8 يعنى بخل ميورزد از حق براى نفس خود و بسبب باطل از حق بينياز ميگردد و حسنى ولايت امير المؤمنين عليه السّلام است و هر كس تكذيب كرد ولايت آن حضرت را آتش جهنم براى او آسان گرداند و معناى إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى 12 يعنى على عليه السّلام هدايت كننده مردم و راهنماى ايشان است. در محاسن از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه آيه را آن حضرت بطريق ذيل قرائت نمودند ان عليا للهدى و ان له الاخرة و الاولى
و هنگاميكه قائم ما عليه السّلام ظهور نمود غضب ميكند بر منافقين و از هر هزار نفر نهصد و نود و نه نفر را بقتل ميرساند و اشقى دشمنان آل محمّد هستند و اتقى امير المؤمنين عليه السّلام و شيعيان آن حضرت باشند و در حديث ديگر از آن حضرت روايت كرده فرمود هر كس خمس آل محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را بآنها عطا كند و پرهيز نمايد از ولايت خلفاى ثلاثة و تصديق كند ولايت امير المؤمنين عليه السّلام را اراده نكند خيرى را مگر آنكه خداوند براى او مهيا سازد و فراهم آورد و اما كسيكه بخل ورزد در دادن خمس آل محمّد عليهم السّلام خود را بواسطه عمل نمودن برأى بينياز داند از ائمه و اولياء خدا و تكذيب كند ولايت امير المؤمنين عليه السّلام را اراده نكند چيزى از شر را مگر آنكه براى او فراهم و آماده گردد و فرمود پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام و اصحاب و تابعين آنها زكوة مال ميدادند و امير المؤمنين عليه السّلام در حالت ركوع انگشترى بسائل داد و آيه وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ مائده 55 در شأن حضرتش نازل شد و مراد از وَ ما لِأَحَدٍ عِنْدَهُ مِنْ نِعْمَةٍ تُجْزى19 رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است كه نعمت او پيوسته جاريست بر تمام خلايق. سه شنبه 20 / 3 / 1397برچسب:, :: 12:11 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 420 سوره الشمس در مكه نازل شده و شانزده آيه و پنجاه و چهار كلمه و دويست و چهل و هفت حرف است. سوده و الشمس مشتمل است بر آنكه هر كس تزكيه نفس كرد و تقوى و پرهيزكارى را پيشه خود ساخت از عذاب دوزخ نجات يابد و رستگار شود و آنكه فسق و فجور را پيشه خود قرار داد و از عاقبت خود غافل بود و از كيفر پروردگار نترسيد مانند طايفه ثمود بعذاب خداوند گرفتار خواهد شد.
تفسير جامع، ج7، ص: 421 وَ الشَّمْسِ وَ ضُحاها (1) وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها (2) وَ النَّهارِ إِذا جَلاَّها (3) وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها (4) وَ السَّماءِ وَ ما بَناها (5) وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها (6) وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها (7) فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها (8) قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها (9) در كافى از سليمان ديلمى روايت كرده كه از حضرت صادق عليه السّلام سؤال نمودم تأويل آيات فوق را فرمود شمس رسول خدا است پروردگار واضح و روشن نمود بآن حضرت دين حق را براى مردم و حضرتش فرمود مثل من ميان شما مردم مثل خورشيد است و در وسط النهار و على عليه السّلام مانند ماه است هر گاه آفتاب غروب كند بنور ماه راهنمائى يابيد و نهار امامان از ذريه فاطمه عليه السّلام است سؤال مىكنند مردم دين خدا و رسول را از ايشان آنها آشكار ميكنند دين را براى مردم و مراد از شب بنى اميه و پيشوايان جور هستند كه امر رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را تغيير دادند و بمسند آل محمّد عليهم السّلام جلوس كردند و پوشانيدند دين خدا را بجور و ستم و تاريكى آنها روشنائى آل محمّد عليهم السّلام را فرا گرفت و سماء پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ارض شيعيان امير المؤمنين عليه السّلام است و در روايت ديگر آن حضرت فرمود شمس على عليه السّلام و ضحى قيام قائم عليه السّلام ما است و شاهد اين معنا آيه وَ أَنْ يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى 59 طه است و مراد از ليل اولى و دومى است دولت آنها پوشانيده حق را و سماء محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است چه مردم بعلم و دانش بسوى حضرتش بالا ميروند و بمقام او نزديك ميشوند و ارض شيعيان است و فجور و تقوى راه حق و باطل ميباشد خداوند هر يك را نشان داده و هر راهى را مردم خواهند باختيار خود سير ميكنند.
تفسير جامع، ج7، ص: 422 وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها 10 محروم و نااميد شد كسيكه نفس خود را بكفر و گناه پليد گردانيد و زيانكار خواهد بود. در كافى از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود امير المؤمنين عليه السّلام نفس مقدس خود را تزكيه نمود و اولى و دومى تباه كردند نفس خويش را در اثر دسيسه و تزوير كردن در بيعت با آن حضرت و از ثواب و پاداش آخرت بى بهره و نصيب شدند.
تفسير جامع، ج7، ص: 423
على بن ابراهيم ذيل آيه كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْواها 11 از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود طايفهاى از مسلمين مانند ثمود تكذيب كردند پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را خداوند در باره آنها مىفرمايد وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى عَلَى الْهُدى فَأَخَذَتْهُمْ صاعِقَةُ الْعَذابِ الْهُونِ 17 فصلت و عذاب خوارى آنها شمشير حضرت قائم عليه السّلام است هنگاميكه ظهور بفرمايد، و ناقَةَ اللَّهِ 13 امام است مردم استسقا مينمايند بعلم او. ثعلبى و واحدي كه هر دو از علماء عامه هستند از ابن عباس و عمار روايت كردهاند كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود اى على شقىترين مردمان اول و پيشينيان كسانى بودند كه پى كردند ناقه صالح و بچه آنرا و شقى ترين مردم اين امت آنهائى هستند كه با تو جنگ ميكنند و محاسنت را از خون سرت خضاب ميكند ابن عباس گفت ابن ملجم يكى از فرزندان قدار بود همانكسيكه پى كرد ناقه صالح را و سرگذشت ابن ملجم با قدار هم يكى است چه قدار عاشق زنى بود بنام رباب و ابن ملجم نيز عاشق قطامه بود بخاطر او امير المؤمنين عليه السّلام را شهيد كرد و گفت شنيدم از امير المؤمنين عليه السّلام كه بابن ملجم فرمود خبر بدهم ترا كه مادرت در حالت حيض بتو حامله شد گفت بلى چنين است راست گفتى اى امير المؤمنين عليه السّلام و آن حضرت شنيد از آن ملعون كه گفت من با اين شمشير گردن على عليه السّلام را ميزنم با اين وصف رها كرد او را و فرمود قصاص پيش از جنايت جايز نيست. سه شنبه 20 / 3 / 1397برچسب:, :: 12:10 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 413 سوره بلد سوره بلد در مكه نازل شده و بيست آيه و هشتاد و دو كلمه است. سوره بلد مشتمل است بر حرمت مكه در جاهليت و اسلام و راه اطمينان و نظر در طرق توحيد و خدا شناسى.
تفسير جامع، ج7، ص: 415 وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ (3) در اختصاص ذيل آيه وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ از سليمان بن قيس شامى روايت كرده كه، امير المؤمنين فرمود من و اوصياء بعد از من هدايت كنندگان و محدث هستيم گفتم كدام يك از فرزندانت وصى شما مىباشد فرمود حسن و حسين پس از آن فرزندم على بن الحسين و در آنروز آن حضرت طفل شير خوارى بود پس از آن هشت نفر از فرزندان على بن الحسين يكى را بعد از ديگرى نام برد و آنها هستند كه خداوند در قرآن بايشان سوگند ياد نموده و مىفرمايد وَ والِدٍ وَ ما وَلَدَ. والد پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ولد ائمه هستند سليمان ميگويد عرض كردم يا امير- المؤمنين عليه السّلام دو امام در يك عصر و زمان جمع ميشود؟ فرمود بلى لكن يكى از آنها ساكت است تا ديگرى وفات كند سليمان ميگويد از محمّد بن ابى بكر سؤال كردم آيا امير المؤمنين عليه السّلام محدث است گفت بلى فرشتگان با او حديث ميگويند و ميشنوند مگر قرائت نكردى اين آيه را كه مىفرمايد وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ حج 52 و لا محدث. امير المؤمنين عليه السّلام محدث و حضرت فاطمه عليه السّلام محدثة است ولى نبى و نبيه نيستند. تفسير جامع، ج7، ص: 417 أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَيْنَيْنِ وَ لِساناً وَ شَفَتَيْنِ وَ هَدَيْناهُ النَّجْدَيْن 8-10 ديلمى از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود مراد از عينين رسول اكرم و مقصود از لسان امير المؤمنين عليه السّلام و شفتين حضرت امام حسن و امام حسين عليه السّلام است و راه خير ولايت امير المؤمنين عليه السّلام ميباشد. تفسير جامع، ج7، ص: 418 فَلا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ (11) وَ ما أَدْراكَ مَا الْعَقَبَةُ (12) فَكُّ رَقَبَةٍ (13) أَوْ إِطْعامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ (14) يَتِيماً ذا مَقْرَبَةٍ (15) أَوْ مِسْكِيناً ذا مَتْرَبَةٍ (16) در كافى از يونس روايت كرده كه سؤال نمودم معناى آيه را از حضرت صادق عليه السّلام فرمود ولايت امير المؤمنين عليه السّلام آزاد ميكند گردنها را از آتش جهنم و نيز فرمود هر كس را خدا احسان و اكرام بفرمايد بولايت ما ائمه، عبور كند او از عقبه قيامت و ما عقبه هستيم هر كه ولايت ما را قبول كرد نجات يابد از آن عقبه. و گذر ميكند از عقبه باطعام كردن در روز قحطى به فقيران و بينوايان يا احسان كردن به يتيمى كه از خويشاوند خود باشد يا دستگيرى كردن بفقير خاك- نشين و تهىدست ابن بابويه از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود هر كس احسان كند به فقيرى از شيعيان ما خداوند آن قدر اجر و پاداش باو عطا كند كه جز پروردگار كسى نداند و نيز فرمود بواسطه معرفت و ولايت ما آل محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مردم از عذاب جهنم رهائى يابند و ما هستيم كه در روز گرسنگى بمردم اطعام ميكنيم
تفسير جامع، ج7، ص: 418 ثُمَّ كانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ وَ تَواصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ أُولئِكَ أَصْحابُ الْمَيْمَنَة 17-18 ِ و از گذر كنندگان باشند آنهائيكه بخدا ايمان آورده و ديگران را بصبر در واجبات و مهربانى با خلق سفارش ميكنند و ايشان از اصحاب يمين و دست راست هستند يعنى از طرف راست به بهشت ميروند و آنها دوستان امير المؤمنين عليه السّلام باشند.
تفسير جامع، ج7، ص: 419 وَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآياتِنا هُمْ أَصْحابُ الْمَشْأَمَةِ عَلَيْهِمْ نارٌ مُؤْصَدَة 19-20 ٌ و آنانكه بآيات ما كافر شدند اصحاب دست چپ هستند و براى ايشان آتشى خواهد بود سر پوشيده كه از هر طرف احاطه كند آنان را.
حضرت باقر عليه السّلام فرمود اصحاب مشئمة دشمنان آل محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم هستند. سه شنبه 20 / 3 / 1397برچسب:, :: 12:9 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 401 سوره فجر سوره فجر در مكه نازل شده و سى آيه و صد و سى و نه كلمه و پانصد و نه حرف است. سوره فجر مشتمل است بر تنبيه و تذكر كفار و منافقين بعذابيكه نازل نمود بر طايفه عاد و ثمود و فرعونيان در اثر كفر و تكذيب كردن پيغمبران و آنكه بازگشت خلايق بسوى خدا است و بيان احوال بشر و حكايت گفتار كفار در آخرت.
تفسير جامع، ج7، ص: 403 وَ الْفَجْرِ (1) وَ لَيالٍ عَشْرٍ (2) وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْرِ (3) شرف الدين ذيل آيات فوق از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود فجر وجود مقدس حضرت قائم عليه السّلام وَ لَيالٍ عَشْرٍ فرزندان امام حسين عليه السّلام و شفع امير- المؤمنين عليه السّلام و حضرت فاطمه عليه السّلام و وتر پروردگار يكتا است، و لليل دولت اولى و دومى است كه جاريست تا دولت قائم عليه السّلام: محمّد بن عباس از حضرت صادق عليه السّلام
روايت كرده فرمود شفع پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام و وتر پروردگار جهانيان است. على بن ابراهيم از آن حضرت روايت كرده فرمود شفع حضرت امام حسن و امام حسين عليه السّلام است و وتر وجود مقدس امير المؤمنين عليه السّلام ميباشد
تفسير جامع، ج7، ص: 411 يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ (27) ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً (28) فَادْخُلِي فِي عِبادِي (29) وَ ادْخُلِي جَنَّتِي (30) در آن روز خطاب رسد بكسيكه نفس او ساكن و دلش آرام است بوعده پروردگار و تصديق نموده او را باز گرد بسوى خداى خود كه راضى و خوشنودى از پروردگار و پروردگار نيز از تو راضى و خوشنود ميباشد و در صف بندگان خاص من در آى و در بهشت من داخل شو. حضرت باقر عليه السّلام فرمود هر نفسى كه مطمئن شد بولايت امير المؤمنين عليه السّلام است خوشنود گردد به پاداش و ثواب پروردگار و فرمود در حال احتضار فرشتگان او را صدا ميكنند اى كسيكه مطمئن شدى بولايت علي امير المؤمنين عليه السّلام باز گرد بسوى پروردگار خود خوشنود و پسنديده پس نيست براى او هم و غمى مگر آنكه ملحق شود بآنحضرت. شرف الدين از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده كه باصحاب خود فرمود قرائت كنيد سوره فجر را در نمازهاى خود چه اين سوره اختصاص دارد بحضرت امام حسين عليه السّلام ابو اسامة عرض كرد چگونه اين سوره بآنحضرت اختصاص دارد فرمود مقصود از نفس مطمئنة آن حضرت و شيعيان او است.
ابن بابويه از سدير صيرفى روايت كرده كه از حضرت صادق عليه السّلام سؤال نمودم آيا مومن كراهت دارد از قبض روح فرمود خير وقتى فرشته موكل بر قبض ارواح وارد شد بر او جزع و فرياد ميكند در آنحال آنفرشته باو ميگويد بىتابى مكن ايدوست خدا بحق كسيكه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را بحق فرستاده من در حق تو نيكوئى مينمايم و مهربانتر از پدر و مادر هستم باز كن ديدههاى خود را و مشاهده كن جمال و نور پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام و امام حسن و امام حسين و ائمه عليه السّلام را اينها رفقاى تو ميباشند. اى كسيكه نفس خود را مطمئن كردهاى بمحمد و على و اهل بيت او عليه السّلام، بر گرد بسوى پروردگار با ولايت و ثواب الهى و داخل بهشت شو در زمره بندگان خاص يعنى محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و على و اهل بيت آن بزرگواران قرار گيرد در آن وقت چيزى بهتر از قبض روح براى او نيست تا بزودى ملحق گردد بائمه خود.
سه شنبه 20 / 3 / 1397برچسب:, :: 12:8 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 395 سوره غاشيه سوره غاشية در مكه نازل شده و بيست و شش آيه و هفتاد و دو كلمه و سيصد و هشتاد و يك حرف است سوره غاشيه مشتمل است بر بيان احوال آخرت.
تفسير جامع، ج7، ص: 397 هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ الْغاشِيَةِ (1) وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خاشِعَةٌ (2) عامِلَةٌ ناصِبَةٌ (3) تَصْلى ناراً حامِيَةً (4) تُسْقى مِنْ عَيْنٍ آنِيَةٍ (5) لَيْسَ لَهُمْ طَعامٌ إِلاَّ مِنْ ضَرِيعٍ (6) لا يُسْمِنُ وَ لا يُغْنِي مِنْ جُوعٍ (7) در كافى ذيل آيه فوق از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود فرا گيرد. اين مردم را شمشير حضرت قائم عليه السّلام و طاقت ندارند كه امتناع كنند از آن شمشير، آنها عمل ميكنند بغير آنچه خداوند نازل نموده و منصوب ميكنند غير اولى الامر را بولايت و وصايت و افروختند آتش جنگ را در دنيا و در آخرت آتش جهنم براى ايشان افروخته شود و فرمود مصداق حقيقى آيه ناصبيها و زيديه و واقفيه و كسانيكه مخالفت دين خدا را نمودند ميباشد هر چند آنها كوشش در عابدت و نماز و روزه كنند خداوند در اثر مخالفت، اعمال ايشان را از بين ببرد و اگر شب و روز مشغول عبادت باشند بخاطر عداوت و دشمنى كه با امير المؤمنين عليه السّلام دارند خداوند عبادات و اعمال آنها را قبول نفرمايد و اين حديث را كشى از حضرت جواد عليه السّلام روايت كرده.
تفسير جامع، ج7، ص: 399 ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنا حِسابَهُمْ (26) در كافى ذيل آيه ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنا حِسابَهُمْ از جابر روايت كرده كه حضرت باقر عليه السّلام بمن فرمود اى جابر روز قيامت پروردگار خلايق اولين و آخرين را تماما جمع ميكند پيغمبر اكرم و امير المؤمنين عليه السّلام را بخوانند و بر آن دو بزرگوار حله سبزى بپوشانند كه روشنائى دهد ميان مشرق و مغرب سپس ما ائمه را حاضر كنند و فصل حكومت ميان خلايق و حساب آنها را بسوى ما واگذار كنند بخدا قسم ما داخل كنيم اهل بهشت را در بهشت و اهل دوزخ را بدوزخ پس از آن پيغمبران پيشينيان را بخوانند و نزد عرش پروردگار بايستند تا مردم فارغ شوند از حساب وقتى اهل بهشت در منازل خود قرار گرفتند خداوند امير المؤمنين عليه السّلام را ميفرستد تا مؤمنات را بمؤمنين تزويج كند سوگند بخدا جز آن حضرت كسى اينعمل را انجام ندهد و اين موضوع از كرامت خداوند است كه بآنحضرت عطا فرموده سوگند بخدا امير المؤمنين عليه السّلام قسمت كننده بهشت و دوزخ است. و از سماعه روايت كرده كه در خانه كعبه حضور حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام ايستاده بودم و مردم مشغول طواف بودند آن حضرت بمن فرمود اى سماعه بازگشت اين خلايق بسوى ما است و ما بحساب آنها رسيدگى ميكنيم و شفاعت مينمائيم از ايشان و خداوند شفاعت ما را پذيرفته و اجابت ميفرمايد. در تهذيب از موسى بن عبد اللّه نخعى روايت كرده حضور حضرت امام على النقى عليه السّلام عرض كردم ايفرزند رسول خدا تعليم نمائيد مرا كلماتى هر وقت خواستم يكى از شما ائمه را زيارت كنم بتوانم آن حضرت زيارت جامعه را بمن تعليم نمود و از جمله كلمات آن زيارت اين بود فاياب الخلق اليكم و حسابهم عليكم و فصل الخطاب عندكم
اى بزرگوارانيكه بازگشت خلايق بسوى شما است و شما بحساب مردم رسيدگى مينمائيد و فصل خصومت و حكومت در حضور شما ائمه انجام ميشود سه شنبه 20 / 3 / 1397برچسب:, :: 12:7 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 390 سوره اعلى سوره اعلى در مكه نازل شده و نوزده آيه و هفتاد كلمه و دويست و هفتاد و يك حرف است. سوره اعلى مشتمل است بر صفات على و قدرت پروردگار و خسران كفار و منافقين و رستگار يافتن مؤمنين بسبب تزكيه نفس.
تفسير جامع، ج7، ص: 392 سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسى (6) در بصائر الدرجات ذيل آيه سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسى از سعد بن طريف خفاف روايت كرده كه حضور حضرت باقر عليه السّلام عرض كردم چه مىفرمائيد در حق كسيكه علم و دانشى از شما ائمه تحصيل و ياد گرفته پس از آن فراموش نموده فرمود نيست حجتى بر او حجت بر كسى است كه بشنود احاديث ما را پس از آن انكار كند آنرا و ايمان بآن نياورد چنين شخصى كافر است اما در فراموشى تكليفى بر او نيست.
تفسير جامع، ج7، ص: 393 وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى (15) در كافى ذيل آيه (وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى) از عبد اللّه دهقان روايت كرده كه از حضرت صادق عليه السّلام سؤال نمودم معناى آيه را فرمود يعنى هر وقت ياد نمودى اسم پروردگار را پس از آن صلوات بفرستيد بر محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و آل او، آنگاه ملامت كند آنهائيكه دنيا را بر آخرت بر گزيدهاند
تفسير جامع، ج7، ص: 393 بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا (16) وَ الْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ أَبْقى (17) إِنَّ هذا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولى (18) صُحُفِ إِبْراهِيمَ وَ مُوسى (19) در كافى ذيل آيه بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُّنْيا از مفضل بن عمر روايت كرده كه از حضرت صادق عليه السّلام پرسش كردم معناى آيه را فرمود مقصود از حيات دنيا ولايت اولى و دومى و سومى و مراد از آخرت ولايت امير المؤمنين عليه السّلام است و ولايت آنحضرت در تمام صحف پيغمبران نوشته شده است و خداوند مبعوث ننمود هيچ پيغمبرى را مگر آنكه عهد و پيمان گرفت از آنها به نبوت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ولايت على عليه السّلام و اوصياء از فرزندان آنحضرت.
سه شنبه 20 / 3 / 1397برچسب:, :: 12:6 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 385 سوره طارق سوره طارق در مكه نازل شده و هفده آيه و شصت و يك كلمه و دويست و سى و نه حرف است. سوره طاق مشتمل است بر تهديد خلايق و بيان ميكند قرآن حق را از باطل قوله تعالى. تفسير جامع، ج7، ص: 387 وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ (1) وَ ما أَدْراكَ مَا الطَّارِقُ (2) النَّجْمُ الثَّاقِبُ (3) إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْها حافِظٌ (4) ابن بابويه ذيل آيات فوق از ابان بن تغلب روايت كرده كه حضور حضرت صادق عليه السّلام بودم شخصى از اهل يمن وارد شد سلام كرد آنحضرت جواب او را داد و فرمود مرحبا ايسعد آنشخص عرض كرد جز مادرم كس اين اسم را نميداند فرمود راست گفتى ايسعد مولى آنشخص گفت مولي لقب من ميباشد فرمود خيرى در لقب نيست خداوند ميفرمايد در قرآن وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمانِ 11 حجرات - آنگاه فرمود ايسعد در يمن بچه كارى مشغول هستى عرض كرد فدايت گردم من از خانوادهاى هستم منجم كه نظر بستارگان مينمايم و كسى در اين علم داناتر از من نيست در يمن فرمود ستاره زحل در نجوم نزد تو چيست عرض كرد نحس است فرمود اينسخن را نگو رحل ستاره امير المؤمنين عليه السّلام ميباشد و نجم ثاقب است كه خداوند ميفرمايد يمنى عرض كرد ثاقب يعنى چه فرمود محل طلوع آن در آسمان هفتم است نورش سوراخ ميكند آسمانها را و روشنائى ميدهد از آسمان دنيا از اينجهت آنرا ثاقب ناميدند. على بن ابراهيم ذيل آيه فوق از ابى بصير روايت كرده كه حضرت صادق عليه السّلام فرمود سماء در أين آيه وجود مقدس امير المؤمنين عليه السّلام است و طارق فرشته روح است كه با ائمه ميباشد و از جانب پروردگار شب و روز با آن بزرگواران حديث ميگويد و ايشانرا حفظ و حراست مينمايد و نجم ثاقب پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است
تفسير جامع، ج7، ص: 389 إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْداً (15) وَ أَكِيدُ كَيْداً (16) فَمَهِّلِ الْكافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْداً (17) ً دشمنان اسلام و مشركين مكه هر چه ميتوانند مكر و حيله ميكنند ما هم در مقابل مكر ايشان مكر خواهيم كرد پس تو اى رسول ما اندكى كافران را مهلت بده ما نيز آنها را مهلت ميدهيم تا روز موعود
ابى بصير از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود منافقين و مشركين كيد و حيله كردند با رسول خدا و امير المؤمنين و حضرت فاطمه و حسنين عليهم السّلام پس خداوند به پيغمبرش فرمود اى رسول ما منهم با آنها كيد ميكنم و مهلت ميدهم ايشان را تا وقت ظهور حضرت قائم عليه السّلام و انتقام ميكشم از ايشان بوجود مقدس آن بزرگوار از بنى اميه و تيم و عدى و ساير ستمكاران و ياغيان و ظالمان اهل بيت عليهما السّلام سه شنبه 20 / 3 / 1397برچسب:, :: 12:6 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 376 سوره بروج در مكه نازل شده و بيست و دو آيه و صد و نه كلمه و چهارصد و پنجاه و هشت حرف است سوره بروج مشتمل است بر بيان حال مؤمنين از اصحاب اخدود و تكذيب كنندگان پيغمبران قوله تعالى. تفسير جامع، ج7، ص: 377 وَ السَّماءِ ذاتِ الْبُرُوجِ (1)
در اختصاص از اصبغ بن نباته روايت كرده كه ابن عباس ميگفت روزى پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بمن فرمود اى پسر عباس ذكر خداوند و ذكر من و على و فرزندانش عبادت است بآن خدائى كه مرا برسالت فرستاده است من بهترين مخلوقات و على عليه السّلام وصى من افضل اوصياء ميباشد على خليفه خدا و حجت او است در روى زمين براى بندگانش و همچنين فرزندان على بعد از او خليفه و حجت خدا هستند بواسطه آنها خداوند عذاب را از اهل زمين بر داشته و حبس نموده و بسبب ايشان آسمان را نگاه داشته از فرود آمدن بزمين و بخاطر آنها كوهها را حفظ نموده و باران رحمت خود را فرو ميفرستد و نباتات را از زمين ميروياند ايشان اولياء خداى تعالى مىباشند پس از آن فرمود اى پسر عباس تو گمان ميكنى خداوند بآسمان صاحب برجها سوگند ياد نمود، در سوره بروج، گفتم ايرسول خدا پس معناى آسمان در اين آيه چيست و فرمود مراد بآسمان من و بروج ائمه معصومين هستند كه اول آنها على عليه السّلام و آخر ايشان مهدى قائم عليه السّلام است سه شنبه 20 / 3 / 1397برچسب:, :: 12:5 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 369 سوره انشقاق
سوره انشقاق در مكه نازل شده و بيست و پنج آيه و صد و نه كلمه و چهار صد و سى حرف است. سوره انشقاق مشتمل است بر بيان علائم قيامت و آثار آن و توبيخ و تهديد كفار تفسير جامع، ج7، ص: 372 فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ (7) محمد بن عباس از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود مصداق آيه فوق امير- المؤمنين عليه السّلام و شيعيان آنحضرت ميباشند كه نامه اعمال آنها را بدست راست ايشان دهند. تفسير جامع، ج7، ص: 374 فَلا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ (16) وَ اللَّيْلِ وَ ما وَسَقَ (17) وَ الْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ (18) لَتَرْكَبُنَّ طَبَقاً عَنْ طَبَقٍ (19) در كافى ذيل آيه فوق از زراره روايت كرده كه حضرت باقر عليه السّلام بمن فرمود اى زراره آيا اين امت بعد از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم اعمال ناشايستهاى مرتكب نشدند و اختيار نكردند مذهب و آئينى بعد از دين و مذهب حقه اسلام ابن بابويه از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود براى قائم ما غيبت طولانى خواهد بود اصحاب حضورش عرض كردند بچه سبب غيبت آن بزرگوار طولانى خواهد شد فرمود بايد اعمال و طريقه زشتى كه امتهاى گذشته در غياب پيغمبر ايشان مرتكب شدند اين امت هم در غيبت حضرت قائم عليه السّلام ما فردا فرد انجام دهند و آيه را تلاوت نمود طبرسى از امير المؤمنين عليه السّلام روايت كرده فرمود همان مكر و حيلهاى كه امتان گذشته نمودند نسبت بخلفا و اوصياء پيغمبرانشان بعينه اين امت نسبت بمن و فرزندانم مرتكب خواهند شد. تفسير جامع، ج7، ص: 375 فَما لَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ (20)
ابن شهر آشوب ذيل آيه فَما لَهُمْ لا يُؤْمِنُونَ از ابن عباس روايت كرده كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود شبى كه مرا بمعراج بردند و بمقام قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى رسيدم پروردگار بمن فرمود اى محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سلام مرا بعلى برسان و باو بگو من تو را دوست ميدارم و دوستانت را نيز دوست ميدارم و بخاطر دوستى تو اسمى از اسماء خود را مشتق كرده و تو را بآن اسم ناميدم چه من على العظيم هستم و تو را على ناميدم اى محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و هر كس چهار مرتبه ذكر على العظيم را بگويد روز قيامت براى او نزد من حسنهاى از حسنات على بن أبي طالب ميباشد ابن عباس ميگويد پيغمبر اكرم فرمود منافقين تصديق نميكنند فضايل على عليه السّلام را و ايمان بحضرتش نخواهند آورد. سه شنبه 20 / 3 / 1397برچسب:, :: 12:5 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 360 سوره مطففين در مكه نازل شده و سى و شش آيه و يكصد و شصت و نه كلمه و هفتصد و سى حرف است. سوره مطففين مشتمل است بر بيان احوال مردم در روز قيامت و تهديد اشخاص كم فروش. تفسير جامع، ج7، ص: 362 شرف الدين نجفى ذيل آيه وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود تأويل آيه آنست واى بر كسانيكه خمس آل محمّد را كم ميكنند ولى چون بغنائم ميرسند بحد كمال اخذ ميكنند و واى بحال تكذيب كنندگان امير المؤمنين عليه السّلام وصى و خليفه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم خاتم پيغمبران
تفسير جامع، ج7، ص: 363 كَلاَّ إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ (7) در كافى ذيل آيه فوق از فضيل روايت كرده كه سؤال نمودم از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام معناى آيه را فرمود فجار اشخاصى هستند كه جرئت پيدا كردند بر ظلم و ستم نمودن در حق ما ائمه و اعمال آنها بسوى آسمان بالا نرود زير طبقه هفتم زمين حبس شود
تفسير جامع، ج7، ص: 363 وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (10) الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ (11) وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلاَّ كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ (12) إِذا تُتْلى عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ (13) كَلاَّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ (14) كَلاَّ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ (15) ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصالُوا الْجَحِيمِ (16) ثُمَّ يُقالُ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ (17) على بن ابراهيم از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود اين آيه اشاره باولى و دومى است كه تكذيب كردند پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در باطن و پيروان ايشان تكذيب خواهند نمود حضرت حجة عليه السّلام را و بآنحضرت ميگويند ما شما را نمىشناسيم از فرزندان حضرت فاطمه عليه السّلام نيستى چنين نيست كه آنها گمان كردهاند بلكه تاريكى ظلم و بد كردارى ايشان بر دلهاى آنها غلبه كرده است كه آيات ما را انكار ميكنند-. در كافى از محمّد بن فضيل روايت كرده كه از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام سؤال نمودم معناى ثُمَّ يُقالُ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ 17 را فرمود منافقين چون مشاهده كردند مقام و منصب امير المؤمنين عليه السّلام را در روز قيامت و ديدند كه آنحضرت دستور ميدهد بجهنم اين مرد براى تو او را بگير چه از دشمنان من است و آن ديگرى را واگذار براى من كه از دوستداران من بوده فرشتگان از طرف پروردگار بمنافقين و دشمنان اهل بيت خطاب كنند اين وجود مقدس كه قسيم دوزخ و بهشت است همان امير المؤمنين عليه السّلام است كه شما او را تكذيب ميكرديد و حقش را غصب نموده و بحضرتش ظلم و ستم ميكرديد
تفسير جامع، ج7، ص: 366 كَلاَّ إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفِي عِلِّيِّينَ (18) وَ ما أَدْراكَ ما عِلِّيُّونَ (19) كِتابٌ مَرْقُومٌ (20) يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ (21) إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ (22) عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ (23) تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ (24) يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ (25) خِتامُهُ مِسْكٌ وَ فِي ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ (26) شرف الدين از حارث حمدانى روايت كرده گفت وارد شدم در خانه امير- المؤمنين عليه السّلام ديدم آنحضرت در حال سجده است و چنان گريه ميكند كه هر انسانى متأثر و مغموم ميشود از گريه حضرتش، چون سر از سجده برداشت و فارغ شد عرض كردم ايمولاى من بسيار متأثر شدم از گريه شما فرمود پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را مشاهده كردم بمن فرمود يا على دورى و غيبت تو از من بطول انجاميد بسيار مشتاق ديدار تو هستم خداوند بوعده خود در باره تو وفا نمود عرض كردم ايرسول خدا در چه خصوص فرمود در درجات تو و همسرت فاطمه و فرزندانت حسن و حسين بالاترين مقام بهشت را براى شما مهيا و آماده فرموده گفتم فدايت گردم نسبت بشيعيان من چگونه رفتار ميفرمايد فرمود آنها هم در بهشت قصرهائى دارند محاذى قصور ما عرض كردم ايرسول خدا پاداش شيعيان در دنيا چيست؟ فرمود امن و عافيت گفتم در وقت مرگ حال آنها چگونه ميباشد فرمود رفتار ميكنند با ايشان بمقدار دوستى و محبت آنها نسبت بشما اهل بيت كسانيكه ما را بيحد و بىاندازه دوست ميدارند مردن ايشان مانند شخص عطشانى است كه شربت سرد خوشگوار بنوشد و ديگران مانند كسانى هستند كه در رختخواب خود بخواب ميروند كتاب نيكو كاران بقدرت حق نوشته شده و فرشتگان مقرب پروردگار بر آن گواهى دهند و نيكو كاران بر تختهاى عزت تكيه كرده و نعمتهاى خدا را بنگرند و در رخسارشان نشاط و شادمانى و تازگى نعمتهاى بهشتى پديدار است ساقيان بهشت بآنها شراب ناب سرد معطر بنوشانند كه بمشك مهر كردهاند و دست كسى بآن نرسد تا بصاحبش بدهند و خردمندان بايد براى اين نعمت و شادمانى هميشگى رغبت كنند و بميل و اراده بكوشند نه براى نعمت فانى دنيا (يعنى بواسطه عمل خير و طاعت بايد مردم بر يكديگر سبقت كنند). تركيب طبع آن شراب از عالم بالا است، چه آن بهترين و بالاترين آشاميدنىهاى اهل بهشت است، از اينجهت آن را تسنيم ناميدند. و آميختگى آن شراب از چشمهايست كه مقربان خدا از آن مينوشند-.
تفسير جامع، ج7، ص: 366 وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنِيمٍ (27) عَيْناً يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ (28) محمّد بن عباس از ابى حمزه روايت كرده كه از حضرت باقر عليه السّلام سؤال نمودم مقربون چه اشخاصى هستند فرمود رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام و حضرت فاطمه و حسنين عليهما السّلام و ائمه معصومين ميباشند- اى ابى حمزه بدانكه خداوند ما را از اعلى عليين آفريده و دلهاى شيعيان ما را از فاضل طينت ما خلق نموده و بدنهايشان را از چيزهاى ديگر آفريد، از اينجهة دلهاى آنها بطرف ما ميل ميكند چه از جنس ما باشد. ما آل محمّد از مقربين هستيم و سابقون همان مقربينند. و ذريه ما ائمه بما ملحق ميشوند چنانكه خداوند ميفرمايد- أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ- 21 طور مقربين از شراب تسنيم خالص مينوشند ولى از براى شيعيان و مؤمنين تسنيم و غير تسنيم را مخلوط و آميخته كنند و آنها از آميختگى تسنيم مينوشند نه از خالص آن
تفسير جامع، ج7، ص: 367 إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ (29) وَ إِذا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغامَزُونَ (30) وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلى أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهِينَ (31) وَ إِذا رَأَوْهُمْ قالُوا إِنَّ هؤُلاءِ لَضالُّونَ (32) َ مجرمين و بدكاران چون اهل ايمان را به بينند بر ايشان ميخندند و مسخره ميكنند و چون گذر كنند بچشم طعن و استهزاء بمؤمنين بنگرند و چون باز گردند بسوى اهل خود با شوخى و مزاح و شادى و بازى بنكوهش مومنين پردازند و زمانى كه مؤمنين را به بينند گويند اينان بحقيقت مردم گمراهى هستند. و حال آنكه ما بد كاران را موكل و نگهبان مؤمنين نگردانيديم- محمّد بن عباس ذيل آيه فوق از ابن عباس روايت كرده چون امير المؤمنين عليه السّلام از نزديك منافقين ميگذشت حضرتش را سخريه و استهزاء مينمودند و ميگفتند اين آنكسى است كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از ميان اهل بيت خود او را بولايت و امامت بر گزيده و اختيار كرده. روز قيامت درى ميان دوزخ و بهشت باز ميشود، منافقين مشاهده ميكنند كه امير المؤمنين عليه السّلام در بهشت بر سريرى تكيه نموده بآنها ميگويد بجانب من آئيد چون ميخواهند بطرف حضرتش بروند آن در بسته شود. باين طريق آنحضرت ايشان را استهزاء ميكند
تفسير جامع، ج7، ص: 368 فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ (34) عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ (35) هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ ما كانُوا يَفْعَلُونَ (36) پس امروز كه روز جزا است اهل ايمان هم بكفار ميخندند و استهزاء ميكنند و بر تختهاى عزت تكيه كرده و دوزخيان را مشاهده ميكنند. آيا كيفريكه در دوزخ بكافران ميدهند جز نتيجه كردار زشت آنها كه در دنيا بجا آوردند چيز ديگرى هست!؟. محمّد بن عباس از ابى حمزه ثمالى روايت كرده كه حضرت امام زين العابدين عليه السّلام فرمود روز قيامت تختى بر كنار جهنم گذارند امير المومنين عليه السّلام بر روى آن نشيند چون نظرش بدوزخ افتد تبسم مينمايد، وقتى تبسم نمود جهنم زير و زبر ميشود پائين آن بالا آيد و بالاى آن پائين رود. منافقين بيرون آيند مقابل آنحضرت بايستند گويند اى امير المؤمنين عليه السّلام ايوصى رسول خدا بر ما ترحم كن و از براى ما نزد پروردگار شفاعت نما آنحضرت بر آنها ميخندد و ايشان را استهزاء ميكند و از آنجا بلند ميشود. آنگاه منافقين را بر ميگردانند بجهنم در آن مكانيكه جا داده بودند. اينحديث را جمعى از مخالفين از ابن عباس روايت كردهاند كه يكى از آنها حاكم ابو اسحاق حسكانى است، در كتاب شواهد تنزيل و قواعد تفضيل. سه شنبه 20 / 3 / 1397برچسب:, :: 12:3 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 355 سوره انفطار سوره انفطار نوزده آيه و هشتاد كلمه و سيصد و بيست نه حرف است و در مكه نازل شده. سوره انفطار مشتمل است بر ذكر و بيان آثار و علائم قيامت و تهديد و توبيخ تكذيب كنندگان روز جزا و قيامت. تفسير جامع، ج7، ص: 358 إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ (13) وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ (14) يَصْلَوْنَها يَوْمَ الدِّينِ (15) َ
نيكو كاران جاى ايشان در بهشت پر نعمت است و بدكاران باز گشتشان آتش دوزخ است- محمّد بن عباس ذيل آيه فوق از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود ابرار ما هستيم و فجار دشمنان ما باشند روز جزا فجار و بد كاران ملازم دوزخند و از آتش دوزخ دور نخواهند بود پس از آن بيان ميكند عظمت و اهوال روز قيامت را بقولش. سه شنبه 20 / 3 / 1397برچسب:, :: 12:2 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 347 سورة التكوير سوره تكوير در مكه نازل شده و بيست و نه آيه و صد و چهارده كلمه و پانصد و سى حرف است سوره تكوير مشتمل است بر علامات و احوال قيامت و شدايد آن و در قوت و امانت جبرئيل تفسير جامع، ج7، ص: 350 إِذَا الْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ 8-9 و زمانى كه از دختران زنده بگور شده پرسيده شود آنها بكدام گناه و جرم كشته شدند- طبرسى ذيل آيه فوق از ابن عباس روايت كرده كه مراد قتل آيه بمعناى قطع است و در باره رحم آل محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وارد شده و مقصود آنست كه از مردم سؤال ميكنند بچه سبب قطع مراوده و صله كرديد با اهل بيت پيغمبر و دليل و شاهد اين معنى آيه. قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى33 شورا است و اينحديث را ابن شهر آشوب در مناقب از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده است- و در كتاب كامل الزيارات از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود آيه نازل شده در باره حضرت امام حسين عليه السّلام در كافى از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود اين آيه نازل شده در باره اقرباء آل محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و هر كس كه در راه ولايت آنها كشته شده و در حديث ديگر فرمود آنحضرت روز قيامت از قاتل محسن فرزند حضرت زهرا عليه السّلام كه در اثر فشار دادن آن مظلومه ميان در نيم سوخته و ديوار سقط و شهيد شده سؤال ميكنند بچه گناه آن طفل را بقتل رساندند
تفسير جامع، ج7، ص: 352 در كافى ذيل آيه فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ 15 از ام هانى روايت كرده كه از حضرت باقر عليه السّلام پرسش كردم معناى آيه را فرمود مقصود از خنس امام است كه پنهان ميشود از نظر مردم سال دويست شصت هجرى و منقطع ميشود علم و دانش او از مردم پس از آن ظهور مينمايد و مانند ستاره شهاب كه در شب تاريك درخشنده است ميدرخشد اگر آنزمان را درك نمودى خوشا بحالت و ديدگانت روشن باد
تفسير جامع، ج7، ص: 352 محمّد بن عباس ذيل آيه وَ اللَّيْلِ إِذا عَسْعَسَ17 از اصبغ بن نباته روايت كرده كه از امير المؤمنين عليه السّلام سؤال نمودم معناى آيه را فرمود خداوند مثل زده آن را براى كسانيكه عدول كردند از صاحبان امر و ائمهايكه خداوند آنها را معين نموده و دعوى ولايت كردند براى خودشان و مقصود از صبح ائمه معصومين است كه نور آنها روشنتر از نور صبح است وقتى دميده ميشود
تفسير جامع، ج7، ص: 353 ابى بصير ميگويد از حضرت صادق عليه السّلام سؤال نمودم معناى وَ ما صاحِبُكُمْ بِمَجْنُون22 ٍ چيست؟ فرمود يعنى پيغمبر شما در نصب كردن امير المؤمنين عليه السّلام بولايت و خلافت و حجت در ميان مردم هرگز ديوانه نيست و اين كار را از روى ديوانگى انجام نداده بلكه بدستور پروردگار است
تفسير جامع، ج7، ص: 353 گفتم فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ 26-27 يعنى چه فرمود يعنى كجا فرار ميكنيد از ولايت امير المؤمنين عليه السّلام على ذكريست از براى كسيكه خداوند عهد و ميثاق گرفته است از او بر ولايت آن حضرت و براى جهانيان پنديست
تفسير جامع، ج7، ص: 353 عرض كردم لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَسْتَقِيمَ 28 يعنى چه فرمود هر كس بخواهد راه راست حق پرستى را پيش گيرد بايد استقامت كند و پايدار بماند در ولايت و فرمانبردارى از على و ائمه بعد از آنحضرت
تفسير جامع، ج7، ص: 354 عرض كردموَ ما تَشاؤُنَ إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِينَ 29 يعنى چه فرمود خداوند قرار داده قلوب ائمه را محل اراده خود و هر وقت خداوند چيزى را بخواهد و اراده فرمايد ائمه نيز مىخواهند و مشيت بسوى خدا است نه بسوى مردم اينست معانى آيات شريفه، اى ابى بصير، سه شنبه 20 / 3 / 1397برچسب:, :: 12:1 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 339 سوره عبس سوره عبس در مكه نازل شده و چهل و دو آيه و صد و سى كلمه و پانصد و سى حرف است. سوره عبس مشتمل است بر ذكر قوميكه اميدوارند مسلمين اسلام آوردن آنها را و داستان ابن مكتوم و بيان شطرى از نعمتهائيكه خداوند به بندگان عطا فرموده تفسير جامع، ج7، ص: 343 فِي صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ (13) مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ (14) بِأَيْدِي سَفَرَةٍ (15) كِرامٍ بَرَرَةٍ (16) قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ (17) مِنْ أَيِّ شَيْءٍ خَلَقَهُ (18) مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ (19) ثُمَّ السَّبِيلَ يَسَّرَهُ (20) ثُمَّ أَماتَهُ فَأَقْبَرَهُ (21) ثُمَّ إِذا شاءَ أَنْشَرَهُ (22) ُ آيات اللهى در صحيفههاى مكرم معظم يعنى لوح محفوظ نگاشته شده و آن صفحات بلند مرتبه و بلند منزله و پاك و منزه است بدست سفيرانى سپرده شده است و آنها مقرب و عالى رتبه و كريمان و نكوكارانند- محمّد بن عباس از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود: برره، ائمه معصومين هستند- سعد بن عبد اللّه از بريد عجلى روايت كرده گفت از حضرت باقر عليه السّلام معناى آيه را سؤال نمودم فرمود حديث آل محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را فرشتگان در صحفى پاك و پاكيزه و طاهر از دروغ نوشتهاند على بن ابراهيم و محمّد بن عباس از ابى اسامه روايت كردند كه از حضرت باقر عليه السّلام تأويل آيه را سؤال نمودم فرمود شأن نزول آيه در باره امير المؤمنين عليه السّلام است يعنى چقدر كفر و طغيان و عناد ميورزيد اى منافقين در اثر كشتن امير- المؤمنين عليه السّلام پس از آن كرامت و نسبت خلقت امير المؤمنين عليه السّلام را بيان ميكند و ميفرمايد آنحضرت از طينت پيغمبران خلق شد، و معين كرده حضرتش را براى خير و نيكوئى و آنحضرت راه هدايت و طريق مستقيم است پس از كشته شدن و مردن بطريق پيغمبران و مكث كردن، زنده كند آنحضرت را در زمان رجعت و حكم فرمايد در باره دشمنان خود آنچه را خداوند امر فرموده باو تفسير جامع، ج7، ص: 346 وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ (38) ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ (39) وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ (40) تَرْهَقُها قَتَرَةٌ (41) أُولئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ (42)
وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ تَرْهَقُها قَتَرَةٌ أُولئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ روز قيامت مردم دو طايفه باشند طايفه اهل ايمان رخسارشان چون صبح فروزانست خندان و خرم و گشاده رو باشند و طايفه ديگر صورتهايشان گرد آلود و غم اندوه است و بر آنها خاك ذلت و خجلت نشسته است اينان كافران و بد كارانند و دشمنان آل رسول هستند- روز قيامت چون خداى تعالى حكم فرمايد ميان بهايم و حيوانات و آنها را خاك گرداند آن خاك گرد شود و بصورت كافران و دشمنان آل محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بنشيند سه شنبه 20 / 3 / 1397برچسب:, :: 12:0 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 329 سورة النازعات سوره نازعات در مكه نازل شده چهل و شش آيه و صد و نوزده كلمه و هفتصد و پنجاه حرف است. سوره نازعات مشتمل است بر احوال قيامت و اهوال آن و شطرى از داستان موسى و فرعون و تهديد و توبيخ منكرين قيامت و حشر.
تفسير جامع، ج7، ص: 332 ابن بابويه ذيل آيه فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً 5 از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام روايت كرده فرمود جمعى از خواص اصحاب پدرم حضرت صادق عليه السّلام در شب ماه تابى حضورش نشسته بودند گفتند ايفرزند رسول خدا چقدر نيكو است منظره آسمان و نورانى است ستارگان فرمود بدانيد مدبرات امور چهار فرشته هستند جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و عزرائيل بزمين نظر ميكنند و شما و برادرهايتان را در اطراف عالم مشاهده مينمايند و نور شما شيعيان در زمين و آسمان بهتر و نيكوتر است از نور اين ستارگان و اهل آسمان هم سخنان شما را ميگويند چقدر نورانى هستند مؤمنين.
تفسير جامع، ج7، ص: 333 يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ واجِفَةٌ أَبْصارُها خاشِعَةٌ يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِي الْحافِرَةِ أَ إِذا كُنَّا عِظاماً نَخِرَةً قالُوا تِلْكَ إِذاً كَرَّةٌ خاسِرَةٌ فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ فَإِذا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ 6-14 روزى كه نفخه صور بدمد و زمين شكافته و بلرزه در آيد و اهلش بيرون آيند و از پى آن بمحشر حاضر شوند در آنروز دلها سخت هراسان و ترسان باشد مردم از ترس ديدگان را بزير افكنند گويند آيا پس از مرگ باز زندگانى ديگر خواهيم يافت پس از آنكه استخوانهاى ما پوسيده شده دو باره زنده خواهيم شد؟. محمد بن عباس از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود راجفه حضرت امام حسين عليه السّلام است و رادفه امير المؤمنين عليه السّلام اول كسيكه خاك را از سر خود دور ميكند امام حسين عليه السّلام است با هفتاد و پنج هزار نفر چنانكه خداوند ميفرمايد إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهادُ يَوْمَ لا يَنْفَعُ الظَّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ غافر 51-52 - كفار گفتند اين رجعت رجعتى باشد زيان كار يعنى اگر چنان است كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ميگويد ما در اين رجعت زيان كار باشيم و اين سخن را بطريق سخريه گفتند- محمد بن عباس از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّمفرمود كره مباركى كه نفع ميرساند باهلش روز حساب ولايت من و ولاية على عليه السّلام و فرزندان او و پيروى كردن از من و از على و فرزندان على است بواسطه داشتن ولايت ما خداوند امر ميفرمايد آنها را داخل بهشت كنند و كره خاسر و زيان- آورد دشمنى كردن با من و على و اوصياء بعد از او باشد بواسطه اين عداوت خداوند امر ميكند آنها را در اسفل السافلين جهنم داخل گردانند- پس از آن خداوند در جواب كفار ميفرمايد جز يك آواز كه در صور دمند بيش نباشد كه بآن صدا ناگهان همه از خاك بيرون آيند و بزمين قيامت حاضر باشند.
تفسير جامع، ج7، ص: 336 وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى (40) فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى (41)
ابن شهر آشوب از ابن عباس روايت كرده است كه اين آيه مخصوص امير المؤمنين عليه السّلام و كسانى است كه بر طريقه آنحضرت مشى مينمايند. سه شنبه 20 / 3 / 1397برچسب:, :: 11:59 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 319 سورة النباء سوره نباء در مكه نازل شده و چهل آيه و صد و نود و سه كلمه و سيصد و نود حرف است. سوره نباء مشتمل است بر احوال قيامت و تكذيب كردن قريش از قرآن و پيغمبر و قيامت و كيفر كفار و گناهكاران و توبيخ و تهديد آنها و پاداش مؤمنين تفسير جامع، ج7، ص: 321 عَمَّ يَتَساءَلُونَ (1) عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ (2) الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ (3) مفسرين در نباء عظيم اختلاف كردهاند بعضى گفتند قرآن است كه در آن خلاف كردند جمعى سحرش خواندند و بعضى شعر و فرقهاى افسانه و طايفهاى گفتند نباء پيغمبر است كه ساحر و كاهن و شاعر و ديوانهاش خواندند و در تفسير اهل بيت عصمت و طهارت نباء عظيم امير المومنين عليه السّلام است چنانكه در كافى از ابى حمزه روايت كرده كه سؤال نمودم از حضرت باقر عليه السّلام معناى نباء عظيم را فرمود امير المؤمنين عليه السّلام است خود آنحضرت فرموده براى خدا آيه و نباء بزرگترى از من نيست و اينحديث را در بصائر الدرجات با زيادتى اين جمله روايت كرده فرمود آنحضرت ولايت مرا خداوند بر امتهاى گذشته فرض و واجب نموده با همان اختلاف زبانى كه داشتند بسيارى از آنها قبول ننمودند و اقرار بفضيلت من نكردند ابن بابويه از حضرت امام زين العابدين عليه السّلام و حضرت رضا عليه السّلام روايت كرده فرمودند پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود يا على تو باب و راه خدا و حجة پروردگار و نباء عظيم و صراط مستقيم و مثل اعلى هستى- و حافظ محمّد بن مؤمن شيرازى كه يكى از مخالفين است در كتاب مستخرج از تفاسير اثنى عشر ذيل تفسير آيه فوق از سدى روايت كرده گفت صخر بن حرب وارد شد بر پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عرض كرد اى محمّد امر ولايت بعد از شما براى كيست؟ فرمود براى كسى است كه او نسبت بمن بمنزله هرون است نسبت بموسى جبرئيل نازل شد و آيات فوق را آورد و گفت ايرسول خدا بعضى از امت تو تصديق ولايت و خلافت على عليه السّلام را بنمايند و بعض ديگر تكذيب كنند و بزودى شناسند و يقين نمايند بولايت على عليه السّلام در قبر هنگام سؤال كردن از آنها بدانكه در مشرق و مغرب عالم و بيابان و دريا نميرد كسى مگر آنكه نكير و منكر سؤال كنند از او در باره ولايت و خلافت على و مىپرسند پروردگار تو كيست و دين تو چيست و پيغمبر تو كيست و امام تو كيست؟ و از علقمه روايت كرده گفت روز جنگ صفين مردى از لشگر شام با سلاح بيرون آمد و قرآنى حمايل خود كرده بود بجاى رجز خواندن چنانكه مرسوم اعراب است ميخواند: عَمَّ يَتَساءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ الَّذِي هُمْ فِيهِ مُخْتَلِفُونَ من خواستم پيش او روم امير المؤمنين عليه السّلام فرمود بر جاى خود باش. خود آنحضرت پيش رفت بآنمرد گفت منم نباء عظيم و خبر بزرگ كه در من خلاف كرديد و در ولايت من نزاع نموديد و از ولايت من باز آمديد آنگاه قبول كرديد و بظلم و بغى و ستم هلاك شديد از كفر بوسيله شمشير من بيرون آمديد و روز غدير را دانستيد و روز قيامت خواهيد دانست آنچه بجا آوردهايد و بكيفر آن خواهيد رسيد پس از آن شمشير كشيد و سرش را از تن جدا كرد و بدرك واصل شد- و از اصبغ بن نباته روايت كرده گفت روز جنگ جمل در بصره سوارى از لشگر بصره بيرون آمد و آيات فوق را ميخواند امير المؤمنين عليه السّلام پيش رفت و باو فرمود مىشناسى آن خبر بزرگ را عرض كرد خير فرمود بخدا قسم منم نباء عظيم كه در من خلاف كرديد بزودى خواهيد شناخت مرا آنوقتيكه ميان بهشت و دوزخ بايستم و خلايق را قسمت كنم و بدوزخ گويم اين براى تو و آنديگر براى من بگير او را كه از دشمنان منست و دست بردار از اين شخص كه از دوستان منست و بزودى خواهيد دانست كه من نباء عظيم هستم آنزمان كه در كنار حوض كوثر بايستم و طايفهاى را از حوض كوثر برانم چنانكه در دنيا شتر غريب را از كنار حوض آب برانند پس از آن بصرى را بقتل رسانيد و بجاى خود بازگشت.
تفسير جامع، ج7، ص: 327 يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِكَةُ صَفًّا لا يَتَكَلَّمُونَ إِلاَّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ قالَ صَواباً (38) ذلِكَ الْيَوْمُ الْحَقُّ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ إِلى رَبِّهِ مَآباً (39) إِنَّا أَنْذَرْناكُمْ عَذاباً قَرِيباً يَوْمَ يَنْظُرُ الْمَرْءُ ما قَدَّمَتْ يَداهُ وَ يَقُولُ الْكافِرُ يا لَيْتَنِي كُنْتُ تُراباً (40) در كافى ذيل آيه فوق از محمد بن فضيل روايت كرده گفت از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام سؤال نمودم معناى آيه را فرمود بخدا قسم ما ائمه هستيم كه خداوند اذن و اجازه داده كه روز قيامت تكلم كنيم عرض كردم در آنروز چه تكلمى ميفرمائيد فرمود حمد ميكنيم پروردگار را و درود ميفرستيم بر محمد و آل او و شفاعت ميكنيم از شيعيان خود و خداوند شفاعت ما ائمه را رد نخواهد نمود و از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود روز قيامت خلايق را در مكانى جمع كنند و محو شود از دل آنها گفتن لا اله الا اللّه مگر آنكسانى كه بولايت امير المؤمنين عليه السّلام اقرار كردند و اين است معناى آيه شريفه. آنروز قيامت حق است پس هر كس ميخواهد نزد خداى خود در آن روز مقام و منزلتى يابد در راه طاعت بكوشد و از معصيت اجتناب كند ما شما را از عذاب نزديك روز قيامت ميترسانيم آنروز مرد نگران باشد از عملى كه بجا آورده و منتظر است جزاء و يا كيفر اعمال خود را كه پيش فرستاده و كافران در آنروز از شدت عذاب آرزو كنند كه ايكاش خاك بودند و بچنين عذابى گرفتار نميشدند- محمد بن عباس ذيل آيه فوق از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود كافر ميگويد ايكاش من ابو تراب (امير المؤمنين) را دوست ميداشتم. ابن بابويه از عباية بن ربعى روايت كرده گفت بابن عباس گفتم بچه مناسبت پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم امير المؤمنين عليه السّلام را ابو تراب كنيه داد گفت براى آنكه آنحضرت صاحب زمين و حجة خداوند است بر اهل زمين، و زمين بوجود مقدس آن حضرت ساكن و باقى است شنيدم از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه فرمود روز قيامت چون كفار مشاهده كنند آنچه را كه خداوند وعده داده بود بشيعيان على عليه السّلام از اجر و قرب و منزلت و كرامت آرزو ميكنند و ميگويند ايكاش ما هم از شيعيان على و ترابى بوديم يعنى بآنحضرت منسوب بوديم- اينست معناىا لَيْتَنِي كُنْتُ تُراباً يعنى علوى بوديم و ابو تراب را دوست ميداشتيم. سه شنبه 20 / 3 / 1397برچسب:, :: 11:57 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 311 سورة المرسلات سوره و المرسلات در مكه نازل شده و پنجاه آيه و صد و هشتاد و يك كلمه و هشتصد و شانزده حرف است. سوره مرسلات مشتمل است بر وعده پروردگار از بعث و نشور و ثواب و عقاب و تهديد و توبيخ تكذيب كنندگان و كيفر آنها و ثواب و پاداش مؤمنين. إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي ظِلالٍ وَ عُيُونٍ (41) وَ فَواكِهَ مِمَّا يَشْتَهُونَ (42) كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِيئاً بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (43) إِنَّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ (44) ابن شهر آشوب از تفسير ابى يوسف ابن يعقوب كه يكى از مخالفين است و او از مجاهد و ابن عباس روايت كرده گفت مقصود از متقين در اين آيه امير المؤمنين عليه السّلام و حسنين عليه السّلام است آنها در سايه درختهاى بهشت و خيمههائى از لؤلؤ كه طول هر خيمهاى يكفرسخ است سكونت دارند و مراد از: كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ كسانى هستند كه صرفا مطيع امر خداوند بوده و ايشان اهل بيت محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باشند در بهشت و اينحديثرا ابى يوسف كه او نيز از علماء مخالفين است نقل نموده است. در كافى از محمّد بن فضيل روايت كرده گفت از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام سؤال كردم متقين چه اشخاصى هستند فرمود سوگند بخدا ما و شيعيان هستيم و كسى جز ما بر ملت حضرت ابراهيم نيست و ساير مردم از آن ملت بيزارى ميجويند عرض كردم حضورش مجرمين چه اشخاصى هستند فرمود بنى اميه و بنى عباس گفتم مكذبين چه مردمانى باشند فرمود كسانى كه تكذيب كردند ولايت امير المؤمنين عليه السّلام را و اولين آنهائى هستند كه پيغمبران گذشته را تكذيب نمودند در اطاعت اوصياء و آنها و مجرمين اين امت كسانى بودند كه ظلم نمودند بآل محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اعمال ناشايستهاى نسبت بوصى محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم امير المؤمنين عليه السّلام بجا آوردند. و حضرت رضا عليه السّلام فرمود مراد باولين اولى و دومى و مقصود از آخرين سومى و بنى اميه و بنى عباس است و اين حديث را شرف الدين نجفى نيز روايت كرده است. تفسير جامع، ج7، ص: 318 كُلُوا وَ تَمَتَّعُوا قَلِيلًا إِنَّكُمْ مُجْرِمُونَ، وَ إِذا قِيلَ لَهُمُ ارْكَعُوا لا يَرْكَعُونَ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُون 48-50
شرف الدين ذيل آيه فوق از ابى حمزه ثمالى روايت كرده گفت سؤال نمودم از حضرت باقر عليه السّلام معناى آيه را فرمود باطن آيه آنست: چون بناصبيها گويند بر گرديد بسوى ولايت ائمه و متوجه آنها بشويد و دوست بداريد ائمه را بر نگردند و توجهى بايشان پيدا نكنند شنبه 15 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:26 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 299 سورة الدهر
سوره دهر در مدينه نازل شده و سى و يك آيه و دويست و چهل كلمه و هزار و پنجاه و چهار حرف است. خلاصه مطالب سوره دهر عبارت است از آفرينش انسان از اختلاط آب مرد و زن و بيان كردن راه هدايت و گمراهى و كيفر كفار و پاداش مؤمنين و امر نمودن پيغمبر به برد بارى و صبر در مقابل اذيت و آزار مشركين و منافقين.
تفسير جامع، ج7، ص: 301 هَلْ أَتى عَلَى الْإِنْسانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً (1) إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْناهُ سَمِيعاً بَصِيراً (2) إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً (3) ابن شهر آشوب و رازى گفتند در تفسير اهل بيت مراد بانسان امير المؤمنين عليه السّلام است و هل بمعناى ماى نافيه است، معناى آن چنين است: هيچ روزگارى نيامد مگر آنكه در آنروزگار چيزى مذكور بود يعنى پيوسته وجود مقدس امير المؤمنين عليه السّلام معروف و مذكور و مشهور بود چگونه مذكور و معروف نباشد آنكسى كه نامش با نام خدا و رسول بر ساق عرش و بر در بهشت و سرادقات و اوراق و اشجار نوشته شده پيش از خلقت آدم
تفسير جامع، ج7، ص: 303 يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً 7 - 12 مفسرين عامه و خاصه اتفاق دارند در اينكه اين آيات در شأن امير المؤمنين و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسين عليهم السّلام و فضه كنيز آنها نازل شده و داستان آن بدينقرار است حسنين عليهما السّلام بيمار شدند جدشان پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با جمعى از اصحاب بعيادت آنها تشريف بردند بامير المؤمنين عليه السّلام فرمودند اگر نذر كنى در حق حسنين روا باشد امير المؤمنين عليه السّلام و حضرت فاطمه (ع) و فضه كنيزشان و خود حسنين هر يك سه روز روز نذر كردند اگر خداوند آنها را عافيت دهد بشكرانه آن، روزه بگيرند چون خداى تعالى ايشان را شفا داد امير المؤمنين عليه السّلام بحضرت فاطمه (ع) فرمود وقت آن است كه ما بنذر خود وفا كنيم چيزى نداشتند امير المؤمنين عليه السّلام نزد يهودى بنام شمعون رفت تا مقدارى جو قرض كند يهودى گفت يا على اين پشم را بگير و بزنان بده تا براى من بريسند و اين سه صاع جو را مزد بگيرند آنحضرت آنها را گرفت و بخانه آورد حضرت فاطمه يكصاع آن را آسيا كرد و پنج قرص از آن نان پخت هر يكى را قرصى، همه روزه دار بودند چون نماز شام بجا آوردند و خواستند افطار كنند هنوز دست بطعام نبرده بودند سائلى بدر خانه آمد و گفت من مسكينى هستم از مسلمانان مرا طعام دهيد خداوند شما را از خوانهاى بهشت طعام دهد امير المؤمنين بحضرت فاطمه فرمود- ايفاطمهايكه بزرگوار و عزيز و بلند مرتبه و با يقينى- ايدختر بهترين مردمان عالم- مگر نمىبينى فقير بينوائى در خانه ايستاده ناله و فرياد ميكند- و خدا را ميخواند و اظهار گرسنگى بما ميكند بدانكه هر شخصى در گروى اعمال خود ميباشد و نيكو كاران عمل نيك خود را بقرض ميدهند و سر آمد مدت وام آنها بهشت عليين است. خداوند حرام كرده آن بهشت را بر هر خسيس و بخيلى. و از براى بخيل جايگاه خوار و ذليلى است و آن دوزخ است و سجيل، و شراب او كثافات زنان زانيه است هميشه در آن دوزخ جاويد بمانند- حضرت فاطمه عليه السّلام در جواب آنحضرت گفت: امرك سمع يابن عم و طاعة مالى من لوم و لا بضاعة عذبت بالبر ولى صناعة اطعمه و لا ابالى الساعة و ادخل الخلد ولى شفاعة گفت اى پسر عموى عزيزم امر و فرمان شما را ميشنوم و اطاعت ميكنم و از هيچ ملامت كننده و بىچيزى باكى ندارم پيشه من كرم و احسان به بينوايان و بر و نيكوئى بآنها است و در اين دنيا از هيچ مشقت و سختى باكى ندارم زيرا ميدانم پاداش تمام اينها بهشت جاويد است كه در آن داخل ميشوم و شفاعت است كه خداوند ويژه من قرار داده است- امير المؤمنين عليه السّلام قرص نان خود را بآن فقير ايثار نمود حضرت فاطمه و حسنين عليه السّلام و فضه نيز بآن حضرت اقتدا نمودند و نان خود را بفقير دادند و آن شب بآب تنها افطار باز نمودند. روز ديگر صاع دوم را حضرت فاطمه آسياب كرد و پنج قرص نان پخت پس از اداء نماز، چون خواستند افطار كنند يتيمى در خانه آمد و گفت السلام عليكم يا اهل بيت النبوة و معدن الرسالة و مختلف الملائكة. يتيمى از فرزندان مهاجر هستم پدرم در ركاب رسولخدا شهيد شده است مرا عطائى بدهيد امير المؤمنين عليه السّلام چون صداى يتيم را شنيد فرمود قرص من را باو بدهيد حضرت فاطمه عليه السّلام و حسنين و كنيز آنها فضه بآنحضرت اقتدا نموده هر يك قرص نان خود را به يتيم دادند و آنشب نيز بآب افطار نمودند. شب سوم هنگام افطار سائلى بدر خانه آمد و گفت من اسيرى هستم مرا طعامى بدهيد امير المؤمنين عليه السّلام قرص خود را بآن اسير داد حضرت فاطمه عليه السّلام و حسنين و فضه نيز سهم خود را بآن اسير دادند آنشب هم بآب افطار كردند روز چهارم پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بمنزل دخترش حضرت فاطمه تشريف برد ديد حسنين از شدت ضعف ميلرزند از حال آنها سؤال نمود حضرت فاطمه داستان را بعرض مباركش رسانيد، رسولخدا گريست، در اين اثناء جبرئيل نازل شد و آيات: إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً5 تا آخر آيه و كان سعيكم مشكورا- را آورد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم حمد و سپاس پروردگار را بجا آورد و تبسمى بصورت آنها نمود و فرمود بگيريد تهنيت و مبارك باد خدا را كه جبرئيل آورده و از جانب پروردگار بشما سلام ميرساند، و اين آيات را در شأن شما نازل نموده. خداوند نعمتى بشما عطا فرموده كه هرگز نابود شدنى نيست ايدختر محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گوارا باد تو را قرب رحمن و جوار پروردگار، در خانه جلال و جمال، خداوند ميپوشاند شما را سندس و استبرق و ارجوان بهشتى، و سيراب ميشويد از شربت رحيق مختوم، و شما نزديكترين مخلوقات هستيد بخداوند رحمن و ايمن باشيد در آنوقتى كه همه مردم محزون و ترسان مىباشند. خوشا بحال دوستداران شما و كسانيكه شما را عزيز و محترم ميشمارند. در آن عصر و زمانى كه مردم خوار و ذليل مينمايند شما را و يارى ميكنند شما را در آنوقتيكه يار و ياورى نداريد. واى بر امت من واى بر امت از طرف خدا. پس از آن بوسيد حضرت فاطمه و امير المؤمنين عليه السّلام را و بسينه خود چسبانيد حسنين را و فرمود خداوند خليفه من است بر شما در حال حيات و ممات من باو مىسپارم شما را كه بهترين حافظ و نگهبان است، محفوظ بدارد خداوند هر كسيرا كه شما را حفظ مينمايد. و صله كند، با آنكه با شما صله مينمايد، يارى كند كسيرا كه شما را يارى مينمايد و خوار و ذليل گرداند آنكسيرا كه شما را خوار و ذليل ميكند، بزودى بمن ملحق خواهيد شد نزد خداوند و حساب و پاداش شما با خدا خواهد بود. و اين حديث را ابن بابويه و بسيارى از محدثين عامه و خاصه روايت كردهاند و در معناى: يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً ... 7 از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام روايت كرده فرمود شيعيان ما وفا كردند بآنعهدى كه خداوند گرفت از آنها بر ولايت ما آل محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و ترسيدند از روز پيمان و عهد كه در عالم ذرّ از ايشان گرفته شد بر ولايت ما ائمه- در كافى ذيل آيه وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً-8 از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام روايت كرده فرمود عيال مرد، حكم اسير را دارد سزاوار است كه انسان در نعمت و ارزاق و البسه آنها در وسعت توسعه بدهد تا آرزوى مرگ او را نكنند-
تفسير جامع، ج7، ص: 309 در كافى از محمد بن فضيل روايت كرده كه از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام سؤال نمودم معناى إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَةٌ 29 را فرمود اشاره است بولايت امير المؤمنين عليه السّلام عرض كردم يدخل فى رحمته يعنى چه فرمود رحمت، ولايت ما آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است در بصاير الدرجات ذيل آيه إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ30 از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود خداوند دلهاى ائمه را محل اراده خود قرار داده است هر گاه بخواهد چيزيرا آنها نيز خواستهاند و معناى آيه همين است- تفسير جامع، ج7، ص: 310
در كافى ذيل آيه يُدْخِلُ مَنْ يَشاءُ فِي رَحْمَتِهِ وَ الظَّالِمِينَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً أَلِيما31 ً از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام روايت كرده فرمود رحمت خدا ولايت ما ائمه است و خداوند اجلّ و اعز است از آنكه باو ظلم و ستم شود يا نسبت ظلم باو بدهند لكن پروردگار مخلوط نموده ما ائمه را به نفس خود و قرار داده ظلم بما را ظلم بخود و دوستى و ولايت ما را دوستى و ولايت خود سپس در اين مورد آيهاى نازل نموده و فرموده: ما ظَلَمْناهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ.118 نحل محمد بن فضيل راوى حديث مىگويد حضورش عرض كردم اين بيان تنزيل آيه است فرمود بلى- ابن شهر آشوب از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود رحمت، وجود مقدس امير المؤمنين (ع) و فرزندان گرامش هستند. شنبه 15 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:26 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 290 سوره قيامت در مكه نازل شده و چهل آيه و صد و نود و نه كلمه و سيصد و پنجاه و دو حرف است. خلاصه مطالب سوره قيامت عبارت است از شرح احوال مردم در روز قيامت و جمع و بيان قرآن از طرف خدا است و حالات كفار و منافقين هنگام مرگ. تفسير جامع، ج7، ص: 293 بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ (5) در محاسن از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود فجر در اين آيه بمعناى تكذيب و مكر و حيله است و اراده كرده كه انسان نسبت بامير المؤمنين عليه السّلام مكر و حيله بنمايد، شنبه 15 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:25 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 277 سورة المدثر سوره مدثر پنجاه و شش آيه و دويست و پنجاه و پنج كلمه و هزار و ده حرف است خلاصه مطالب سوره مدثر عبارت است از امر نمودن پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را به تبليغ رسالت و ترسانيدن مردم از عذاب خدا و تطهير و صفاى باطن و تهديد كفار و مشركين و سوگند پروردگار بر وقوع كيفر كفار و بزرگ و سخت بودن عقوبت آنها و آنكه هر نفسى در گرو اعمالى است كه بجا آورده است.
تفسير جامع، ج7، ص: 280 فَإِذا نُقِرَ فِي النَّاقُورِ فَذلِكَ يَوْمَئِذٍ يَوْمٌ عَسِيرٌ عَلَى الْكافِرِينَ غَيْرُ يَسِيرٍ 8-10 چون در صور دمند آنروز بسيار روز سختى است براى كافران هيچگونه در آنروز آسايش و راحتى نيست بعضى از صحابه قرآن مىخواندند چون باين آيه رسيدند چند بار تكرار كرده و نعرهاى بزدند و جان دادند. شيخ مفيد در اختصاص ذيل آيه فَإِذا نُقِرَ فِي النَّاقُور8ِ از مفضل بن عمر روايت كرده گفت از حضرت صادق عليه السّلام معناى آيه را سؤال نمودم فرمود امامى از ما ائمه از نظر مردم غايب و پنهان ميشود هر وقت خداوند اراده فرمايد آن امام ظاهر گردد بقلب مباركش الهام شود و قيام نمايد. و از جابر بن يزيد جعفى روايت كرده كه حضرت باقر عليه السّلام فرمود ناقور صدائى است كه از آسمان شنيده مىشود منادى ندا كند ايمردم آگاه باشيد كه ولى شما حجة بن الحسن عسكرى روحى و روح العالمين له الفداء قيام بحق ميكند و منادى جبرئيل امين است سه ساعت پيش از ظهور آنحضرت ندا كند و آنروز براى كفار و منافقين بسيار سخت است همانهائى كه بنعمت خداوند و ولايت امير المؤمنين كافر شدند.
تفسير جامع، ج7، ص: 285 ذَرْنِي وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحِيداً 11 عياشى از محمد بن مسلم روايت كرده حضور حضرت باقر عليه السّلام عرض كردند هشام در بعضى از گفتارش گفته من وليد وحيد هستم فرمود واى بر او اگر ميدانست معناى وحيد را افتخار نميكرد باو عرض كردند معناى وحيد چيست؟ فرمود ولد زنا و كسيكه پدرى براى او شناخته نشده و اين آيات جاريست در حق منافقين و كسانيكه منكر ولايت امير المؤمنين هستند. تفسير جامع، ج7، ص: 286 وَ ما جَعَلْنا أَصْحابَ النَّارِ إِلَّا مَلائِكَةً وَ ما جَعَلْنا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ يَزْدادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيماناً وَ لا يَرْتابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ لِيَقُولَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْكافِرُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلًا كَذلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ وَ ما يَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّكَ إِلَّا هُوَ وَ ما هِيَ إِلَّا ذِكْرى لِلْبَشَرِ 31 و ما خازنان دوزخ را غير فرشتگان عذاب قرار نداديم و عدد آنها را جز براى فتنه و آزمايش و اختيار كفار نوزده نگردانيدم و كفار گمان ميكنند فرشتگان مانند مردان دنيا هستند و قوت آنها فوق قوت فرشتگان ميباشد و ميگويند اين عدد اندك با خلايق بسيار چگونه مقاومت ميتوانند نمود و نيز تا اهل كتاب يقين كنند كه رسول ما صادق است و آنچه ميگويد از طريق وحى ميگويد چه اين عدد مطابق تورات و انجيل است و پيغمبر كتاب تورات و انجيل نخوانده و نيز بر يقين مؤمنين بيفزايد چون بشنوند از اهل كتاب كه آنچه رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود مطابق حق است و ديگر در دل اهل كتاب و مؤمنين باسلام هيچ شكى نماند و نيز تا كافران آنهائيكه شاكند و دلهايشان مريض است بطعنه نگويند خدا باين مثل كه عده فرشتگان را نوزده شمرده چه منظور داشت- در كافى ذيل آيه مزبور از محمّد بن فضيل روايت كرده گفت از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام معناى آيه را سؤال نمودم فرمود اهل كتاب يقين نمودند كه خداوند و رسول و وصى او امير المؤمنين عليه السّلام بر حق است عرض كردم معناى وَ يَزْدادَ الَّذِينَ آمَنُوا 31 يعنى چه فرمود ايمان مؤمنين بولايت على زياد ميگردد گفتم وَ لا يَرْتابَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ 31 يعنى چه فرمود آنها در ولايت امير المؤمنين عليه السّلام شك نمىكنند عرض كردم وَ ما هِيَ إِلَّا ذِكْرى لِلْبَشَرِ 31 يعنى چه فرمود ولايت آن حضرت نيست مگر تذكرى از براى بشر گفتم إِنَّها لَإِحْدَى الْكُبَرِ 35 فرمود يعنى وجود مقدس امير المؤمنين عليه السّلام و حضرت فاطمه زهرا عليهم السّلام يكى از بزرگترين آيات خدا است گفتم لِمَنْ شاءَ مِنْكُمْ أَنْ يَتَقَدَّمَ أَوْ يَتَأَخَّرَ 37 فرمود هر كس مقدم بدارد ولايت ديگرى را بر ولايت ما آخر و عاقبت او جهنم است و آنكه ولايت ما را مؤخر بدارد او نيز از اهل دوزخ است گفتم إِلَّا أَصْحابَ الْيَمِينِ 39 فرمود سوگند بخدا آنها شيعيان ما هستند عرض كردم معناى لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ 43 يعنى چه فرمود صلاة در اين آيه ولايت امير المؤمنين عليه السّلام و فرزندان آنحضرت است يعنى ما دوست نداشتيم على عليه السّلام را و داراى اوصياء نبوديم و بر آنها صلوات نمىفرستاديم گفتم فَما لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ مدثر 49 فرمود يعنى از ولايت على عليه السّلام دورى ميجويند عرض كردم كَلَّا إِنَّها تَذْكِرَةٌ عبس 11 فرمود ولايت آنحضرت تذكرهايست. تفسير جامع، ج7، ص: 287 كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهِينَةٌ (38) إِلاَّ أَصْحابَ الْيَمِينِ (39) فِي جَنَّاتٍ يَتَساءَلُونَ (40) عَنِ الْمُجْرِمِينَ (41) ما سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ (42) قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ (43) وَ لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ (44) وَ كُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضِينَ (45) وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ (46) حَتَّى أَتانَا الْيَقِينُ (47) ُ و هر نفسى در گرو عملى است كه انجام داده است يعنى بعمل خود گرفتار است مانند چيزيكه گروگان نهاده مگر اصحاب راست كه اهل بهشت باشند و ايشان در گرو نباشند براى آنكه خداوند آمرزيده آنها را- ابو حمزه ثمالى از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود اصحاب يمين ما ائمه و شيعيان ما ميباشند آنها از گناهكاران مىپرسند چه عملى شما را بدوزخ افكند جواب دهند ما از زمره نمازگزاران نبوديم بينوايان را طعام نميداديم و با اهل باطل در معاصى فرو رفتيم و يار و همكار بوديم روز قيامت و جزا را دروغ پنداشتيم تا آنكه بمرگ يقين بقيامت يافتيم-. در كافى از ادريس بن عبد اللّه روايت كرده گفت از حضرت صادق عليه السّلام تفسير آيه لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ را سؤال نمودم فرمود يعنى نبوديم از پيروان ائمه و حقوق و خمس آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را نداديم.
تفسير جامع، ج7، ص: 288 فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعِينَ فَما لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ 48-49 پس در آنروز شفاعت شفيعان در حق آنها هيچ پذيرفته نشود چرا از ذكر قرآن و ياد روز سخت قيامت دورى مىجويند. حضرت صادق عليه السّلام فرمود اگر تمام فرشتگان مقرب و پيغمبران مرسل شفاعت كنند در حق ناصبين آل محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شفاعت آنها قبول نشود. شنبه 15 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:24 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 269 سورة المزمل
سوره مزّمل در مكه نازل شده و بيست آيه و دويست و هشتاد و پنج كلمه و هشتصد و سى و هشت حرف است خلاصه مطالب سوره مزّمل عبارت است از امر نمودن پيغمبر بقيام از براى نماز شب و صبر و بردبارى و تحمل كردن در مقابل اذيت و آزار مشركين و تكذيب كنندگان، و تهديد كفار و تأكيد حجت بر اهل مكه و تهديد آنها و تخفيف و بر داشتن وجوب نماز شب از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اصحابش تفسير جامع، ج7، ص: 273 وَ ذَرْنِي وَ الْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَ مَهِّلْهُمْ قَلِيلاً (11) إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالاً وَ جَحِيماً (12) وَ طَعاماً ذا غُصَّةٍ وَ عَذاباً أَلِيماً (13) يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ كَثِيباً مَهِيلاً (14) ً ايرسول بمن رها كن اين كافران را كه تو را تكذيب ميكنند چون صاحب مالند آنها مغرور بنعمت و مال خود شدند مهلت ده ايشان را اندكى از روزگار چه آنها بزودى بشمشير تو كشته شوند و بآتش من سوخته گردند و اين آيه براى تهديد و و عيد كفار و منافقين است-. در كافى ذيل آيه فوق از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام روايت كرده فرمود معناى آيه آنست: اى محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم صبر كن بر آنچه در باره شما ميگويند و رها كن كفار را و واگذار مرا با كسانيكه تكذيب ميكنند امير المؤمنين وصى تو را- محمّد بن فضل ميگويد سؤال نمودم از آنحضرت اين معنى تنزيل آيه است؟ فرمود بلى و اينحديث را ابن شهر آشوب نيز روايت كرده. پس از آن تهديد ديگرى ميكند و ميفرمايد نزد ما غل و زنجير عذاب و آتش دوزخ براى كيفر كافران آماده است و غل زنجير دوزخيان براى آن نيست تا ايشان نگريزند بلكه عادت اهل زندان است و نوعى ديگر از عذاب باشد و طعامى باشد از براى دوزخيانكه از فرط غصه و اندوه گلو گير آنها ميشود و عذاب دردناك براى ايشان آماده است- تفسير جامع، ج7، ص: 276 طبرسى ذيل جمله وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذِينَ مَعَكَ 20 از ابن عباس روايت كرده گفت مقصود از طايفه در اينجا امير المؤمنين عليه السّلام و أبو ذر غفارى است. شنبه 15 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:23 :: نويسنده : ارادتمند
تفسير جامع، ج7، ص: 265 وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً 18 سبب نزول آيه آن بود كه جنيان حضور پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عرض كردند ما چگونه حاضر شويم بنماز در مسجد عقب شما راه ما دور است آيه فوق نازل شد و فرمود تمام بقعههاى زمين مختص خدا است شما نبايد با خداى يكتا كسى ديگر را پرستش كنيد- پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود خداوند زمين را براى من مسجد قرار داده و خاكش را طهور ساخته تا هر كجا برسم خود و امت من نماز كنيم و هر جا آب نيافتيم بخاك تيمم نمائيم و ما حديثى از حضرت جواد عليه السّلام در جواب سؤال معتصم عباسى در بخش دوم تفسير ذيل آيه السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ بيان نموديم كه فرمود آنحضرت مقصود از مساجد اعضاء هفت گانه است جبهه و كف دو دست و دو زانو و دو انگشت پاها كه در موقع سجده بايد در زمين قرار بگيرد-. در كافى از حماد روايت كرده كه روزى حضرت صادق عليه السّلام بمن فرمود اى حماد آيا نماز نيكو ميتوانى بجا آورى عرض كردم كتاب حريز را در نماز حفظ نمودم فرمود باكى نيست بر تو ايحماد بلند شو نماز بخوان حماد ميگويد در حضور آنحضرت نماز بجا آوردم فرمود ايحماد نمازت نيكو نيست چه قدر قبيح است براى مردى مانند شما كه شصت يا هفتاد سال از عمرش بگذرد و نتواند نماز را با حدود و شرايط آن بجا آورد حماد ميگويد خجل و شرمنده شدم و عرض كردم فدايت گردم مرا ياد بدهيد آنحضرت ايستاد مقابل قبله و دستهاى مبارك را در حالتى كه انگشتانش منظم بود بيكديگر قرار داد بدو طرف خود و فاصله ميان قدمهايش پيش از سه انگشت باز نبود و تمام بدن مباركش مستقيما مقابل قبله قرار گرفت و با حالت خشوع و خضوع فرمود اللّه اكبر پس از آن حمد و قُلْ هُوَ اللَّهُ را با ترتيل قرائت نمود بعد بمقدار نفس كشيدن صبر كرد آنگاه دستها را محاذى صورت بلند كرد و اللّه اكبر گفت پس از آن بركوع رفت زانوهاى خود را بعقب برد و كفهاى دست را در حالتى كه انگشتانش باز بود روى زانو قرار داد و گردن را كشيد بطورى پشت خود را مستوى كرد كه اگر قطره آبى ريخته ميشد همانجا قرار ميگرفت و زايل نميشد سه مرتبه گفت با ترتيل سبحان ربى العظيم و بحمده پس از آن بلند شد و گفت سمع اللّه لمن حمده بعد دستها را براى تكبير محاذى صورت بلند كرد آنوقت بسجده رفت و كفهاى دست را در حاليكه انگشتان مباركش منضم بود بزمين گذاشت محاذى صورت سه مرتبه گفت سبحان ربى الاعلى و بحمده و سجده نمود بر هشت موضع جبهه و دو كف دست و دو سر زانو و دو انگشت ابهام پا و سر بينى و فرمود سجده نمودن بر هفت موضع واجب است چنانچه فرمود خداى تعالى وَ أَنَّ الْمَساجِدَ لِلَّهِ فَلا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً 18 و نهادن بينى بر زمين مستحب است و بجز هشت موضع چيزى از بدن مباركش در حال سجده بزمين قرار نگرفت سر از سجده برداشت پس از آنكه قرار گرفت بزمين در حال جلوس فرمود اللّه اكبر و نشست بطرف ران چپ بطوريكه ظاهر قدم راست بر باطن قدم چپ قرار گرفت و گفت استغفر اللّه ربى و اتوب اليه تكبير ديگر گفت در حال جلوس و سجده دوم رفت مانند اول ذكر سجود را گفت و چيزى از ذراعين خود را بزمين قرار نداد باين طريق دو ركعت نماز بجا آورد چون از نماز فارغ شد فرمود ايحماد باين كيفيت نماز بجا آور-. و از حضرت رضا عليه السّلام روايت كرده فرمود مراد از مساجد ائمه و اوصياء يكى بعد از ديگرى ميباشد و نبايد بجز آنها كسى ديگر را امام و وصى دانست اگر كسى غير از ائمه را امام بداند مثل آنست كه براى خدا شريك قائل شده.
تفسير جامع، ج7، ص: 266 قُلْ إِنَّما أَدْعُوا رَبِّي وَ لا أُشْرِكُ بِهِ أَحَداً قُلْ إِنِّي لا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا رَشَداً قُلْ إِنِّي لَنْ يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَ لَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً إِلَّا بَلاغاً مِنَ اللَّهِ وَ رِسالاتِهِ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها أَبَداً 20-23 در كافى ذيل آيه فوق از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام فرمود پس از آنكه قريش به پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم گفتند اى محمّد ما را معاف بدار از ولايت على عليه السّلام فرمود من ميرسانم بسوى شما آنچه را خداوند در باره ولايت على عليه السّلام بمن امر فرموده و هر كس نافرمانى خدا و مرا كند در باره ولايت على عليه السّلام در آتش دوزخ جاويد بماند و فرمود على عليه السّلام قسمت كننده بهشت و دوزخ است. بدوزخ ميگويد اين شخص از براى تو و آن ديگر براى من منافقين عرض كردند چه زمان على قسيم بهشت و دوزخ است و اين وعده چه وقت خواهد بود آيه ذيل نازل شد و فرمود ايرسول ما رها كن آنها را روز كه عذاب موعود خود را بچشم مشاهده كنند آنزمان ميدانند كه تو و آنها كدام يك يارانش ناتوانتر و سپاهش كمتر است-. امير المؤمنين عليه السّلام هم بعمر فرمود اى پسر صهاك اگر عهد خدا و رسولش و كتاب پروردگار نبود كه بايد من مظلوم باشم همانا ميدانستى كدام يك از ما ناتوان و يارانش كمتر است.
تفسير جامع، ج7، ص: 267 چون رسول خدا بمنافقين خبر داد حوادثى كه در زمان رجعت واقع ميشود آنها گفتند رجعت چه وقت خواهد بود خداوند آيه ذيل را نازل نمود قُلْ إِنْ أَدْرِي أَ قَرِيبٌ ما تُوعَدُونَ أَمْ يَجْعَلُ لَهُ رَبِّي أَمَداً عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً 25-27 فرمود ايرسول ما در جواب آنها بگو ندانم آنچه شما را وعده ميدهند از خبر رجعت و قيامت و عذاب نزديك است يا خداى تعالى آن را مدت بسيارى قرار داده است، از داناى غيب است و كسى را بر غيب خود آگاه نكند مگر آن را كه او بر گزيند به پيغمبرى و بر محافظت او فرشتگان را از پيش رو و پشت سر ميفرستد-. در كافى ذيل آيه مزبور از حمران بن اعين روايت كرده كه معناى آيه را از حضرت باقر عليه السّلام سؤال نمودم فرمود بخدا قسم محمّد از كسانى است كه بر گزيده او را و راضى است كه غيب خود را باو اطلاع دهد و خداوند دانا است بآنچيزيكه غايب است از نظر خلايق پيش از آفرينش آنها و پيش از آنكه حكم و امر بفرمايد بفرشتگان. ايحمران نزد خدا علمى است كه موقوف است بر مشيت حكم ميفرمايد در آنچه اراده كند و گاهى بدا حاصل ميشود. حكم و امضا نميكند اما آنچه را مقدر فرموده خداى عز و جل و حكم و امضا فرموده علم و دانش آن را برسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عطا فرموده و آنحضرت بما ائمه تعليم نموده و نزد ما موجود است-.
و در حديث ديگر فرمود امير المؤمنين عليه السّلام پسنديده خدا و رسول است و از طرف خداوند در قلب او علم و دانش بيشماريست و از پيش رو و عقب سر فرشتگان و نگهبانانى است كه تعليم ميكنند بعلى علم را و الهام ميگيرد از خداوند و رصد تعليم نمودن از رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است تعليم ميدهد خدا و رسولش على عليه السّلام را بعلوم اولين و آخرين و آنچه واقع شده و خواهد شد از اخبار قائم عليه السّلام و رجعت و قيامت. شنبه 15 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:21 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 256 سوره جن در مكه نازل شده و بيست و هشت آيه و دويست و هشتاد و پنج كلمه و هشتصد و هفتاد حرف است خلاصه مطالب سوره جن عبارت است از داستان ايمان آوردن اجنه در اثر گوش فرا دادن بقرآن و قدرت پروردگار بر سود و زيان رسانيدن بر بندگان و كيفر گناهكاران و جز خداوند كسى بر قيام قيامت آگاه نيست و غير از خدا و برگزيدگان او كسى داناى بغيب نيست. تفسير جامع، ج7، ص: 261 وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَدِيداً وَ شُهُباً وَ أَنَّا كُنَّا نَقْعُدُ مِنْها مَقاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَنْ يَسْتَمِعِ الْآنَ يَجِدْ لَهُ شِهاباً رَصَداً وَ أَنَّا لا نَدْرِي أَ شَرٌّ أُرِيدَ بِمَنْ فِي الْأَرْضِ أَمْ أَرادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَداً 8-10 جنيان گفتند ما خواستيم بآسمان بالا رويم يافتيم آن را كه مملو بود از فرشتگان نگهبانان قوى و تير شهاب آتشبار و پيش از اين در كمين شنيدن سخنان آسمانى مىنشستيم اكنون چون ميخواهيم سخنان فرشتگان را بشنويم شهاب و ستارهاى از آتش ما را منع كند و غرض جنيان از شنيدن سخنان فرشتگان آن بود كه بمردم بگويند ما علم غيب ميدانيم و آنها را در اشتباه اندازند چون خبرى ميشنيدند آن را بمردم ميگفتند آنها هم گمان ميكردند جنيان علم غيب ميدانند- و ما هنوز نميدانيم كه آيا خداى تعالى براى اهل زمين چه ميخواهد شر و بلا و نكبت و بيمارى و تنگدستى با صلاح و رشد و تندرستى و توانگرى-. على بن ابراهيم ذيل آيه فوق از ابن بكير روايت كرده گفت شنيدم حضرت باقر عليه السّلام قرائت نمود آيه را و فرمود سوگند بخدا پروردگار اراده شر نمود براى مردم هنگاميكه آنها بيعت كردند با معاويه ملعون و رها كردند حضرت امام حسن مجتبى عليه السّلام ر تفسير جامع، ج7، ص: 262 وَ أَنَّا لَمَّا سَمِعْنَا الْهُدى آمَنَّا بِهِ فَمَنْ يُؤْمِنْ بِرَبِّهِ فَلا يَخافُ بَخْساً وَ لا رَهَقاً 13 و ما چون بآيات قرآن گوش داديم هدايت يافته و ايمان آوردهايم و هر كه بخداى خود ايمان آورد ديگر از نقصان خير و ثواب و از رنج و عذاب بر خود نترسد-. در كافى ذيل آيه مزبور از محمّد بن فضل روايت كرده كه از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام معناى آيه را سؤال نمودم فرمود هدايت ولايت امير المؤمنين عليه السّلام است آنها ايمان آوردند بولايت مولاى ما و هر كس ايمان آورد بولايت ما آل محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از عذاب و خسران نميترسد فضيل مىگويد بآنحضرت عرض كردم اين معنا كه فرموديد تنزيل آيه است فرمود خير تأويل آيه ميباشد عرض كردم حضورش معناى آيه لا أَمْلِكُ لَكُمْ ضَرًّا وَ لا رَشَداً 21 چيست؟ فرمود پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مردم را دعوت نمود بسوى ولايت امير المؤمنين عليه السّلام قريش اجتماع كردند حضورش و گفتند اى محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ما را معاف بدار از ولايت على بن أبي طالب عليه السّلام فرمود بامر خداست بمن ربطى ندارد آنحضرت را متهم كردند و از حضورش بيرون رفتند و اتهام ايشان آن بود كه گفتند محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر خدا دروغ بسته است در باره ولايت على عليه السّلام خداوند آيه ذيل را نازل فرمود قُلْ إِنِّي لَنْ يُجِيرَنِي مِنَ اللَّهِ أَحَدٌ وَ لَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً إِلَّا بَلاغاً مِنَ اللَّهِ وَ رِسالاتِهِ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها أَبَداً- آيه 22- 23 همين سوره است، يعنى بگو ايرسول ما مرا چه كسى از قهر خدا ميتواند در پناه بگيرد و بغير او هيچ گريز گاهى هرگز نخواهم يافت تنها محل امن و پناه من رسانيدن احكام و اوامر خدا است و هر كس نافرمانى خدا و رسولش را كند البته كيفر او آتش دوزخ است و در آنجا جاويد خواهد بود. تفسير جامع، ج7، ص: 264 وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَ مَنْ يُعْرِضْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِ يَسْلُكْهُ عَذاباً صَعَداً 16-17 و اگر بر طريق حق ثابت و برقرار ماندند بجاى آتش بآنها آب خوشگوار و بسيار بنوشانيم و تخصيص داد آب را از بين ساير نعمتها براى مناسبت و مطابق بودن با آتش كه در آيه پيش گذشت و ديگر هر جا آب باشد درخت و نباتات هم ميباشد و آنجا مال بسيار و عيش خوش باشد تا امتحان كند ايشان را در آن مال و نعمت و هر كه از ذكر خدا اعراض كند خداى تعالى او را بعذابى بسيار سخت معذب گرداند-. در كافى ذيل آيه مزبور از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود طريقه در اين آيه ولايت امير المؤمنين عليه السّلام و ائمه بعد از آنحضرت ميباشد اگر اين مردم با استقامت و پايدار باشند بر ولايت ما ائمه خداوند بياشامد دلهاى آنها را از ايمان-.
طبرسى از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود معناى آيه آنست اگر اين مردم بر ولايت امير المؤمنين عليه السّلام و ائمه بعد از آنحضرت باقى و بر قرار بمانند خداوند بآنها علم و دانش بسيارى نصيب گرداند و آنها را از ائمه معصومين ياد گيرند و خداوند ايشان را آزمايش فرمود بوجود مقدس امير المؤمنين عليه السّلام و فرزندان گرامش. شنبه 15 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:21 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 248 سوره نوح در مكه نازل شده و بيست و نه آيه و دويست و بيست و چهار كلمه و نهصد و بيست و نه حرف است. خلاصه مطالب اين سوره در بعثت نوح و تبليغ او است و تكذيب كردن و ايمان نياوردن مردم به آن حضرت و هلاك و غرق شدن آنها است.
تفسير جامع، ج7، ص: 255 رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا تَبارا 28 در كافى ذيل آيه فوق از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود مقصود از بيت در اينجا ولايت است و هر كس داخل در ولايت شد در خانه پيغمبران وارد شده است و مراد از مؤمنين امير المؤمنين عليه السّلام و مؤمنات حضرت فاطمه عليها سلام است و قصد نموده از ظالمين در آيه آخر ستمكاران آل محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را و كسانى كه بر اهل بيت ظلم و ستم نموده و حقوق آن بزرگواران را غصب كردند.
شنبه 15 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:20 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 238 سوره معارج در مكه نازل شده و چهل و چهار آيه و دويست و شانزده كلمه و هزار و شصت و يك حرف است خلاصه مطالب سوره معارج عبارت است از بيان اوصاف قيامت و پرسش و جويا نشدن هيچ خويش و اقربائى از ارحام و اقرباء خود در اثر گرفتارى و شدت قيامت و هول آن.
تفسير جامع، ج7، ص: 239 سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ (1) لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ (2) مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعارِجِ (3) ِ سائلى درخواست نمود از عذابى كه واقع خواهد شد براى كافران و كسى نمىتواند دفع كند آنرا، آنعذاب از قهر خداى صاحب درجات است-. طبرسى از حسين بن محمد روايت كرده گفت از سفيان بن عينيه سؤال نمودم آيه فوق در باره چه كسى نازل شده جواب داد سؤال كردى از چيزى كه پيش از تو كسى اين سؤال را از من ننمود خبر داد مرا حضرت صادق عليه السّلام از پدرانش چون رسول خدا روز غدير خم دست امير المؤمنين عليه السّلام را گرفت و بلند كرد در حضور مردم و فرمود هر كس من مولاى او هستم على نيز مولاى او است و منصوب نمود آنحضرت را بامامت آشكارا و در قبايل عرب منتشر شد حارث بن نعمان فهرى حضور پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آمد عرض كرد اى محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم امر نمودى ما را بگفتن اشهد ان لا اله الا اللّه و ان محمدا رسول اللّه قبول كرديم و گردن نهاديم ديگر امر كردى در پنج وقت نماز بجا آوريم پذيرفتيم امر بزكوة و روزه و حج و ساير واجبات فرمودى اطاعت نموديم، بتمام اينها راضى نشدى، تا بازوى پسر عمت على را گرفتى و بالاى منبر بلند كردى و او را بامامت و وصايت منصوب نمودى اين كار را از طرف خود انجام دادى يا خداى تعالى تو را بآن امر نمود؟ رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود بآنخدائى كه جز او خدائى نيست من بامر و فرمان پروردگار على را منصوب نمودم حارث روى بر گردانيد و گفت اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِيم انفال 32 ٍ پروردگارا اگر آنچه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ميگويد در باره على از جانب تو و بر حق است پس از آسمان بر سر ما سنگى ببار يا بعذاب دردناكى گرفتار كن ما را هنوز براحله خود نرسيده بود كه سنگى از آسمان فرود آمد و بر سر او اصابت كرد و آنا بهلاكت رسيد خداى تعالى آيه فوق را نازل نمود-.
در كافى ذيل آيه لِلْكافِرينَ لَيْسَ لَهُ دافِعٌ 2 از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود سوگند بخدا جبرئيل آيه مزبور را بطريق ذيل نازل نموده: للكافرين بولاية على ليس له دافع و در صحف حضرت فاطمه همين طور ثابت است و سبب نزول آيه را در سوره انفال مفصلا بيان نموديم.
تفسير جامع، ج7، ص: 244 ذيل آيه وَ الَّذِينَ يُصَدِّقُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ 26 از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود مراد از دين در اين آيه روز ظهور و خروج حضرت قائم حجة عليه السّلام است.
تفسير جامع، ج7، ص: 246 فَلا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ إِنَّا لَقادِرُونَ (40) عَلى أَنْ نُبَدِّلَ خَيْراً مِنْهُمْ وَ ما نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ (41 سوگند به پروردگار مشرق و مغربهاى عالم كه ما قادريم آنها را هلاك سازيم و بجاى ايشان خلقى بهتر از آنها بيافرينيم و هرگز كسى در قدرت بر ما پيشى نخواهد يافت-. شرف الدين نجفى ذيل آيه فوق از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود مشارق در اين آيه پيغمبران و مغارب اوصياء آنها ميباشند- . تفسير جامع، ج7، ص: 247 خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ذلِكَ الْيَوْمُ الَّذِي كانُوا يُوعَدُونَ (44)
شرف الدين نجفى ذيل آيه ذلِكَ الْيَوْمُ الَّذِي كانُوا يُوعَدُونَ از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود روز موعود روز ظهور و خروج حضرت قائم حجت عجل اللّه تعالى فرجه الشريف ميباشد. شنبه 15 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:19 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 228 سوره الحاقه در مكه نازل شده و پنجاه و دو آيه و دويست و پنجاه و شش كلمه و هزار و هشتاد و چهار حرف است خلاصه مطالب اين سوره عبارت است از احوال قيامت و هلاك قوم عاد و ثمود و فرعونيان و داستان نوح و نفخ صور و بيان احوال اهل جهنم.
تفسير جامع، ج7، ص: 230 وَ جاءَ فِرْعَوْنُ وَ مَنْ قَبْلَهُ وَ الْمُؤْتَفِكاتُ بِالْخاطِئَةِ فَعَصَوْا رَسُولَ رَبِّهِمْ فَأَخَذَهُمْ أَخْذَةً رابِيَةً دد9-10 الحاقه و فرعون و كسانيكه پيش از او بودند و اهل مؤتفكات بزشت و خطا كارى برخاستند و با رسول پروردگارشان مخالفت كردند خدا هم ايشانرا بعذاب سخت گرفتار ساخت-. شرف الدين نجفى ذيل آيه فوق از حمران روايت كرده گفت از حضرت باقر عليه السّلام شنيدم كه ميفرمود مراد بفرعون در اين آيه سومى است و مقصود از من قبله اولى و دومى است و مؤتفكات اهل بصره هستند و خاطئه عايشه است امير المؤمنين عليه السّلام در خطبه معروفه كه در ذم و توبيخ اهل بصره است خطاب نمود بآنها و فرمود يا اهل المؤتفكه و معناى ائتفكت خسف و گرفتن است چه بصره را سه مرتبه آب فرا گرفت و مرتبه ديگر هم فرا خواهد گرفت چنانچه حضرتش خبر داد و فرمود كانى بمسجدكم كجئوجئى سفينه فى لجه بحر گويا مىبينم آب بصره را گرفته و مسجد آن مانند كشتى بر روى آب قرار دارد-.
تفسير جامع، ج7، ص: 231 إِنَّا لَمَّا طَغَى الْماءُ حَمَلْناكُمْ فِي الْجارِيَةِ (11) لِنَجْعَلَها لَكُمْ تَذْكِرَةً وَ تَعِيَها أُذُنٌ واعِيَةٌ (12) چون آب طغيان كرد و از حد برفت در عهد نوح ما شما را در كشتى نشانديم تا غرق نشويد و مايه پند و عبرت مردم قرار دهيم و لكن گوش شنواى هوشمندان اين پند و تذكر را ميتواند بشنود-. در كافى ذيل آيه فوق از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود وقتى آيه مزبور بر پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل شد بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود يا على آنگوش شنوا تو هستى-. طبرسى از بريده اسلمى روايت كرده كه روزى پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود يا على خداوند مرا امر فرموده تا ترا نزديك كنم و دور نگردانم و تو را بياموزم و تو ياد گيرى و بر خدا واجب است كه تو ياد گيرى يعنى توفيق عطا كند بتو تا حفظ كنى امير المؤمنين عليه السّلام فرمود پس از آن چيزى را فراموش نكردم بريده ميگويد پس از فرمايش پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم طولى نكشيد كه جبرئيل نازل شد و آيه مزبور را آورد ابن بابويه از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده كه امير المؤمنين عليه السّلام فرمود اذن واعيه كه خداوند در قرآن سوره الحاقة نازل نموده من هستم و اين حديث را عياشى و سعد بن عبد اللّه و ابن شهر آشوب روايت كردهاند-. محمد بن عباس بسى سند از طرف عامه و خاصه روايت كرده كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بامير المؤمنين عليه السّلام فرمود يا على از خداوند درخواست نمودم كه اذن واعيه گوش تو باشد و اين حديث را ثعلبى كه از علماء عامه است در تفسير خود بيان كرده است.
تفسير جامع، ج7، ص: 232 فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ نَفْخَةٌ واحِدَةٌ وَ حُمِلَتِ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ فَدُكَّتا دَكَّةً واحِدَةً فَيَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْواقِعَةُ وَ انْشَقَّتِ السَّماءُ فَهِيَ يَوْمَئِذٍ واهِيَةٌ وَ الْمَلَكُ عَلى أَرْجائِها وَ يَحْمِل عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ يَوْمَئِذٍ تُعْرَضُونَ لا تَخْفى مِنْكُمْ خافِيَةٌ 13-18 بياد آور آن وقتى كه ناگهان اسرافيل در صور دمد و زمين و كوهها را بر گيرند و يكمرتبه همه را بشكنند و متلاشى سازند آنگاه روز موعود واقعه بزرگ قيامت واقع گردد و بناى محكم آسمان از هم بشكافد و سست شود و فرشتگان بر اطراف آسمان منتظر فرمان باشند و عرش پروردگارت را در آنروز هشت نفر مقرب برگيرند آنروز كه در پيشگاه حساب شما را حاضر كنند هيچ كار از اسرار بر شما پنهان نخواهد ماند-. در كافى ذيل آيه وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ17 از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود عرش عبارت از علم است چهار نفر از ما و چهار نفر از ساير مردم آنهائى كه خداوند ميخواهد حاملين عرشند و محمّد بن آس از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود حاملين عرش چهار نفر از سابقين هستند و آنها نوح و ابراهيم موسى و عيسى ميباشند و چهار نفر از متأخرين محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و على عليه السّلام و امام حسن عليه السّلام و امام حسين عليه السّلام ميباشند و معناى آنكه حمل ميكنند عرش را يعنى علم را بر ميدارند-. تفسير جامع، ج7، ص: 233 فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا كِتابِيَهْ إِنِّي ظَنَنْتُ أَنِّي مُلاقٍ حِسابِيَهْ 19-20 كسيكه نامه عملش را بدست راستش ميدهند از شادى گويد بيائيد نامه مرا بخوانيد من ملاقات اين روز حساب را اعتقاد داشتم محمد بن عباس ذيل آيه فوق از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود آيه مزبور در شأن امير المؤمنين عليه السّلام نازل شده و جاريست در حق مؤمنين و اينحديثرا ابن شهر آشوب و بعضى از مخالفين نيز روايت كردهاند-. ابن بابويه از عمار ياسر روايت كرده كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود فرشتگان حافظين على عليه السّلام، افتخار ميكنند بر تمام حفظه زيرا بالا نميبرند بسوى پروردگار چيزيرا كه بغضب آورد او را و اين حديث را اخطب خوارزم و موفق بن احمد و ابن مغازلى شافعى كه از مخالفين هستند روايت كردهاند-. عياشى از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود روز قيامت هر طايفهاى را بخوانند و حاضر كنند با اماميكه در عصر آن امام از دنيا رفتهاند اگر اقرار و اعتراف نمودند بامام و اعتقاد بامامت او داشته نامه اعمالش را بدست راستش دهند چنانكه ميفرمايد. يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولئِكَ يَقْرَؤُنَ كِتابَهُمْ 17 اسرا و يمين، اثبات و اعتقاد داشتن بامام است چه كتاب آن بزرگوار است و ائمه دوستان و دشمنان خود را از سيمايشان مىشناسند و هر كس منكر امام شود و اعتقاد باو نداشته باشد از اصحاب شمال است و نامه اعمال او را بدست چپش ميدهند. تفسير جامع، ج7، ص: 237 وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاوِيلِ (44) در كافى ذيل آيه: وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاوِيلِ از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود آن مردم گفتند كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر خدا دروغ بسته است و پروردگار امر نكرده او را بر ولايت امير المؤمنين عليه السّلام خداوند آيه فوق را نازل نمود و فرمود اگر محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر ما سخنان دروغى بسته بود محققا او را بقهر و انتقام ميگرفتيم و رگ تنش را جدا ميكرديم و كسى بر دفاع از او قادر نبود پس از آن عطف فرمود بر آن آيات ذيل را. وَ إِنَّهُ لَتَذْكِرَةٌ لِلْمُتَّقِينَ 48 يعنى ولايت امير المؤمنين عليه السّلام پند و تذكريست بحقيقت براى پرهيزكاران جهان. وَ إِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِنْكُمْ مُكَذِّبِينَ 49 و البته ما ميدانيم كه بعضى از شما تكذيب ولايت امير المؤمنين عليه السّلام را مينمائيد. وَ إِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَى الْكافِرِينَ 50 و وجود مقدس امير المؤمنين عليه السّلام مايه حسرت و پشيمانى كفار و تكذيب كنندگان است. وَ إِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ 51 ولايت امير المؤمنين عليه السّلام و وجود مقدسش بر حق و حقيقت و يقين خالص است.
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ 52 پس اى رسول گرامى نام خداى بزرگوار را بر اين نعمت بزرگ و فضيلتى كه بتو و على عطا فرموده بستايش ياد كن و سپاسگزار باش شنبه 15 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:17 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 213 سورة القلم سوره قلم در مكه نازل شده و پنجاه و دو آيه و سيصد كلمه و هزار و دويست و پنجاه و دو حرف است. خلاصه مطالب اين سوره عبارت از سوگند پروردگار بر آنكه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مفتون و فريفته امير المؤمنين عليه السّلام نشده و آنچه در باره آنحضرت ميگويد همه بر حق و از طرف خداى تعالى نازل شده است و آزمايش كردن اهل مكه و داستان اصحاب حديقه و كيفر كفار و پاداش مؤمنين در عالم آخرت و توبيخ مشركين و منافقين.
تفسير جامع، ج7، ص: 216 وَ إِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ فَسَتُبْصِرُ وَ يُبْصِرُونَ بِأَيِّكُمُ الْمَفْتُونُ 3-6 و تو را مزد و پاداشى خواهد بود نامحدود و تو بر دين بزرگ و خلق نيكو آراستهاى بزودى تو و كفار مخالفانت مشاهده كنيد كه كدام يك ديوانهايد طبرسى و محمّد بن عباس از ضحاك بن مزاحم روايت كردهاند گفت چون قريش مشاهده كردند كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم امير المؤمنين عليه السّلام را مقدم داشته و بزرگ ميشمارد فرياد كردند و گفتند پيغمبر فريفته على عليه السّلام شده طولى نكشيد جبرئيل فرود آمد و آيات سوره ن وَ الْقَلَم1 ِ را آورد سوگند ياد نمود پروردگار بقلم و آنچه فرشتگان مينويسند كه محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فريفته على نشده و او بر خوى نيكو آراسته است بزودى منافقين و مخالفين مىبينند كه مفتون و ديوانه كيست البته خداوند داناتر است بآن كسى كه از راه او گمراه شده است و سبيل در اينجا وجود مقدس امير المؤمنين عليه السّلام است و از ابى ايوب انصارى روايت كرده گفت در آنوقتيكه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم دست امير المؤمنين عليه السّلام را گرفت و بلند نمود و فرمود هر كس من مولاى او هستم على نيز مولاى او است منافقين گفتند پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مفتون و فريفته على شده پروردگار آيات فوق را نازل فرمود-
تفسير جامع، ج7، ص: 219 فَلا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ وَ لا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافمَهِينٍ هَمَّازٍ مَشَّاءٍ بِنَمِيمٍ مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ عُتُلٍّ بَعْدَ ذلِكَ زَنِيم8-13 ٍ ايرسول ما پيروى نكن اين كافران و منافقين را كه تكذيب ميكنند على بن أبي طالب عليه السّلام را دوست دارند اين منافقين كه تو با آنها مداهنه و مدارا كنى تا ايشان غش كنند در باره امير المؤمنين عليه السّلام و بنفاق و پرده پوشى با تو مدارا كنند و اطاعت مكن كسى از منافقين را كه دايم بدروغ سوگند ياد ميكنند حضرت باقر عليه السّلام فرمود حلاف عمر است كه قسم ياد نمود از براى رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عهد و پيمانى كه از او گرفته در باره ولايت امير المؤمنين عليه السّلام نقص نكند و پيروى نكن از منافقينى كه دايم عيب جوئى و سخن چينى ميكنند و مردمان را از خير و سعادت ايمان باز ميدارند و بستم و بدكارى ميكوشند خير در اين آيه وجود مقدس امير المؤمنين است كه بحضرتش ستم نمودند و حق او را غصب كردند با اين همه عيب منافقين خشن و متكبر و حرامزاده و بى اصل و نسبند و زنيم حرام زاده را گويند
تفسير جامع، ج7، ص: 226 وَ إِنْ يَكادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَ ما هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ. 51-52 ايرسول ما نزديك بود كه كافران از حسد بچشمان بد، چشم زحمت زنند چون شنيدند آيات قرآن را و در فصاحتش متحير شدند باز ميگويند كه شخص ديوانه ايست و حال آنكه اين قرآن نيست جز پند و حكمت براى جهانيان-.
در تهذيب ذيل آيه فوق از حسان جمال روايت كرده گفت حضرت صادق عليه السّلام را از مدينه بمكه ميبردم وقتى بمسجد غدير خم رسيديم آنحضرت نظرى بطرف چپ كوه انداخت و فرمود اينجا محل قدم مبارك پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است كه امير المؤمنين عليه السّلام را بروى دست بلند نمود و فرمود هر كس كه من مولاى او هستم على نيز مولاى او است پروردگارا دوست بدار كسى را كه على را دوست ميدارد و دشمن بدار آنكه على را دشمن ميدارد بعد از آن نظرى نمود بطرف ديگر و فرمود اينجا محل خيمه فلان و فلان و سالم مولا ابى حذيفه و ابى عبيده جراح ميباشد وقتى مشاهده كردند پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را كه امير المؤمنين عليه السّلام را بر وى دست مبارك بلند نمود بيكديگر گفتند نظر كنيد بچشمان محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه چگونه دور ميزند گويا مانند چشم شخص ديوانه است و خواستند حضرتش را چشم بزنند جبرئيل نازل شد و آيه وَ إِنْ يَكادُ را آورد و مقصود از ذكر وجود مقدس امير المؤمنين عليه السّلام است حسان ميگويد عرض كردم سپاس و ستايش ميكنم پروردگار را كه اينحديث را از دو لب شما بزرگوار بگوش خود شنيدم فرمود اى حسان اگر نبودى شتربان ما اين حديث را براى تو ذكر نميكردم زيرا تصديق نميكنند اين مردم تو را در باره اينحديث شنبه 15 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:15 :: نويسنده : ارادتمند
تفسير جامع، ج7، ص: 210 قُلْ هُوَ الرَّحْمنُ آمَنَّا بِهِ وَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْنا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِين29-30 ٍ ايرسول ما بكافران بگو آنكه من شما را بسوى او ميخوانم خداى بخشنده و مهربانست و ما باو ايمان آورده و بر او توكل كردهايم و بزودى بشما معلوم خواهد شد كيست كه آشكار در ضلالت و گمراهيست ايرسول ما بگو بديده تأمل بنگريد اگر آب كه مايه زندگانى شما است صبحگاهى همه بزمين فرو رود جز خدا كيست كه باز آب گوارا براى شما پديد آورد-. ابن بابويه ذيل آيه فوق از عمار ياسر روايت كرده گفت در ركاب پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بجهاد رفته بودم امير المؤمنين عليه السّلام جمعى از كفار را بقتل رسانيد از آنها عمر بن عبد اللّه جحمى و شيبة بن نافع بود حضور پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم عرض كردم ايرسول خدا امير المؤمنين عليه السّلام آنطوريكه سزاوار بود در راه خدا جهاد كرد فرمود ايعمار علي از من و من از على هستم او وارث علم و قاضى دين من است بوعده من وفا ميكند على بعد از من خليفه خدا است اگر على نبود مؤمن محض و خالص شناخته نميشد بعد از من جنگ با او جنگ با من است و دشمنى با او دشمنى با من است و دشمنى با من دشمنى با خدا است تسليم او تسليم من و تسليم من تسليم با خدا است او پدر دو سبط من است و ائمه معصومين از صلب على است و مهدى اين امت از فرزندان على است عرض كردم فدايت گردم مهدى كيست فرمود ايعمار خداوند با من عهد فرموده كه بيرون آورد از صلب حسين فرزندم نه امام و نهمى آنها از نظر مردم غايب ميشود چنانكه خداوند ميفرمايد قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ غيبت او طولانى است بر ميگردند از آنحضرت طايفهاى و ثابت و برقرار ميمانند بر حضرتش طايفه ديگر از مردم در آخر زمان، خارج و ظاهر گردد و دنيا را پر از عدل و داد كند پس از آنكه مملو از جور و ستم بوده و جهاد ميكند بر تأويل قرآن چنانكه من جهاد نمودم بر تنزيل آن نام او نام من است و شباهت تام بمن دارد اى عمار بهمين زوديها پس از من فتنههائى بر پا شود شود هر گاه فتنهاى برخاست از على بيرون كن على با حق است و حق با على ايعمار بهمين زودى پس از من در ركاب على جهاد ميكنى با ناكثين و مارقين، تو را فرقه گمراه و ياغى ميكشند عمار ميگويد عرض كردم ايرسول خدا اين جهاد با رضاى خدا و شما است فرمود با رضاى خدا و رضاى من است ايعمار آخر زاد تو از دنيا شربتى از شير ميباشد عمار ميگويد در جنگ صفين از امير المؤمنين اجازه خواستم بميدان كارزار بروم فرمود تأمل كن خدا تو را رحمت كند بعد از ساعتى مجددا اجازه خواستم باز فرمود اندكى تأمل كن عاقبت مرتبه سوم اجازه داد و گريه بسيارى نمود عرض كردم حضورش مگر امروز همان روز موعود نيست كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بمن وعده داده ديدم از اسب خود فرود آمد دست بگردن من انداخت و وداع كرد با من و فرمود ايعمار خداوند از جانب پيغمبرش و از طرف من جزاى خير بتو عطا بفرمايد تو خوب اصحاب و برادرى بودى من از گريه آنحضرت متأثر شدم و بگريه افتادم و عرض كردم حضورش اى امير المؤمنين عليه السّلام سوگند بخدا پيروى نكردم از شما مگر از روى معرفت و بينائى شنيدم از پيغمبر خدا كه بمن فرمود ايعمار بعد از من فتنههائى بر پا خواهد شد هر گاه مشاهده نمودى آن فتنهها را ملازم با على و از حزب او باش بدان على با حق و حق با على است بزودى پس از من در ركاب على جهاد ميكنى با ناكثين و مارقين اى امير المؤمنين عليه السّلام خداوند از طرف اسلام بشما جزاى خير عطا فرمايد بهترين جزائى نصيحت فرموديد و رسانيديد باين مردم او امر و نواهى و احكام خدا و دين اسلام را پس از آن سوار شدم آنحضرت هم سوار شد عمار بميدان مبارزه رفت حمله كرد بر اصحاب معويه ملعون هيجده نفر از آنها را بجهنم واصل كرد شربت آبى طلبيد آب نبود در عوض باو شير دادند گفت اين همان عهديست كه پيغمبر اكرم بمن فرمود آخر زاد تو از دنيا شربتى از شير است عاقبت دو نفر از اهل شام نيزهاى باو زدند و شهيدش كردند چون شب شد امير المؤمنين عليه السّلام در ميان كشتگان قدم ميزد ببالين عمار رسيد سر او را بدامن گرفت و گريه بسيارى نمود و اشعار ذيل را در بالين او سرود الا ايها الموت الذى ليس تاركى ارحنى فقد افنيت كل خليلى ايا موت كم هذا لتفرق عنوة فلست تبقى خلة لخليل اراك بصيرا بالذين احبهم كانك تمضى نحوهم بدليل اى مرگى كه رها نخواهى كرد مرا تو، نابود كردى تمام دوستان مرا بيا و مرا هم از اين زندگى راحت نما اى مرگ تا چه اندازه بقهر و غلبه تفرقه و جدائى مىافكنى باقى نگذاشتى هيچ دوستى و حبيبى را براى محبوبش مىبينم تو آگاه و بينائى بدوستان من گويا دليل و راهنمائى تو را بدوستداران من هدايت ميكند-. در كافى از على بن جعفر روايت كرده گفت معناى آيه را از برادرم حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام سؤال نمودم فرمود معناى آن آنست هر گاه مفقود نموديد امام خود را و از نظر شما غايب و پنهان گرديد و مشاهده جمال او ننموديد چه كسى بسوى شما امام و پيشوائى آورد؟ چه كار ميكنيد و چه عملى انجام ميدهيد در غيبت امام و خليفه خداوند؟-. و از فضالة بن ايوب روايت كرده گفت شخصى آيه فوق را از حضرت رضا عليه السّلام سؤال نمود فرمود ائمه ابواب و درهائى هستند ميان خداوند و مخلوقاتش و آب در آيه علم و دانش امام است و مقصود آنست اگر شما مردم صبح نموديد و امام خود را در پس پرده غيبت مشاهده كرديد كيست كه علم و دانش امام را بسوى شما آورد و چه كسى امام جديدى بمانند امام غايب بسوى شما ميفرستد-.
شنبه 15 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:15 :: نويسنده : ارادتمند سوره ملك در مكه نازل شده و سى آيه و سيصد و سى كلمه و هزار و سيصد حرف است. خلاصه مطالب سوره ملك عبارت است از بيان عظمت و علو شأن و كمال قدرت پروردگار و عذاب شياطين و كفار و پاداش پرهيزكاران و خلقت مرگ و حيات و مثل آوردن از براى مؤمنين و كفار. تفسير جامع، ج7، ص: 206 أَ فَمَنْ يَمْشِي مُكِبًّا عَلى وَجْهِهِ أَهْدى أَمَّنْ يَمْشِي سَوِيًّا عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (22) آيا آنكس كه بر وى در افتاده بهتر هدايت و راهنمائى يافته يا آنكه براه راست ايمان ميرود-. اين آيه مثلى است كه خداوند زد براى كفار و مسلمين و كافر را تشبيه كرده بر وى در افتاده در راه رفتن و مؤمن را بآنكه براه راست ميرود و اشاره بآنستكه روز قيامت كه خلايق بر انگيخته شوند كفار بصورت در دوزخ روند و مؤمنين با قدم و بسرعت از روى صراط عبور كنند و داخل بهشت شوند-. در كافى ذيل آيه مزبور از محمّد بن فضل روايت كرده گفت معناى آيه را از حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام سؤال نمودم فرمود خداوند مثل زده كسانيكه از ولايت امير المؤمنين عليه السّلام تجاوز كردهاند بآنهائيكه بصورت راه ميروند و بجائى نميرسند و اشخاصيكه پيروى نمودند از ولايت آنحضرت بكسانيكه با قدم براه راست ميروند و صراط مستقيم در اينجا وجود مقدس امير المؤمنين عليه السّلام است-.
تفسير جامع، ج7، ص: 20 و نيز از فضيل روايت كرده گفت باتفاق حضرت باقر عليه السّلام از در بنى شيبه وارد كعبه و مسجد الحرام شديم آنحضرت نظرش بمردم افتاد كه مانند بهائم طواف مينمودند فرمود زمان جاهليت هم چنين طواف ميكردند اين مردم نمىشناسند حق را و متدين بدينى نيستند اى فضل مشاهده كن آنها را چگونه بصورت در مىافتد خداوند لعنت كند اين قبيل مردم را از مخلوقاتى هستند كه مسخ ميشوند روز قيامت بصورتهايشان و آيه فوق و اين آيه را تلاوت نمودند فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِيئَتْ وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ قِيلَ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ (207) َ اى فضيل ناميده نميشود كسى بامير المؤمنين عليه السّلام جز على بن أبي طالب و هر كس نام خود را امير المؤمنين گذارد بخداوند دروغ و افترا بسته سوگند به پروردگار در اين سال حج كنندهاى براى خدا نيست غير شما شيعيان و خداوند گناهان كسى را نمىآمرزد و عبادتش را قبول نميفرمايد مگر شما دوستان ما آل محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و مصداق حقيقى آيه إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيماً نساء 31 شما شيعيان و دوستان ما آل عصمت و طهارت ميباشيد
تفسير جامع، ج7، ص: 208 فَلَمَّا رَأَوْهُ زُلْفَةً سِيئَتْ وُجُوهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ قِيلَ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَدَّعُونَ 27 چون كافران عذاب سخت را بچشم خود مشاهده كنند رخسار ايشان از ترس زشت و سياه شود بآنها گويند اين همان عذابى است كه جدا در خواست مينموديد-. در كافى ذيل آيه فوق از زراره روايت كرده گفت تأويل آيه را از حضرت باقر عليه السّلام سؤال نمودم فرمود آيه در باره دشمنان امير المؤمنين عليه السّلام نازل شده چه آنها آنحضرت را روز قيامت كه مشاهده كردند در بهترين مقام و منزلت و قرب نزد پروردگار صورتهايشان سياه شود و بيكديگر ميگويند اين همان امير المؤمنين است كه مقام او را غصب نموده و مدعى اسم او بوديد و خود را امير المؤمنين عليه السّلام مىپنداشتيد و اينحديث را در كتاب كامل الزيارة و در مناقب روايت كردند و طبرسى از حاكم ابو اسحق كه از منافقين است نقل كرده است و از يوسف بن ابى سعيد روايت كرده حضرت صادق عليه السّلام فرمود روز قيامت كه خلايق محشور شدند نوح پيغمبر را طلب كنند از او سؤال ميكنند آيا تبليغ رسالت كردهاى عرض كند بلى اى پروردگار خطاب رسد شاهد و گواه تو بر تبليغ كيست ميگويد پيغمبر خاتم محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است در آنوقت حضور پيغمبر شرفياب ميشود عرض ميكند اى رسول خاتم پروردگار از من بر تبليغ رسالت شاهد خواسته است رسول خدا بجعفر و حمزه ميفرمايد برويد شهادت بدهيد براى نوح پيغمبر آنها در محضر عدل اللهى شهادت ميدهند كه نوح تبليغ رسالت كرده ابى سعيد ميگويد حضور حضرت صادق عليه السّلام عرض كردم فدايت گردم چرا امير المؤمنين براى نوح شهادت نميدهد فرمود مقام آنحضرت بزرگتر از آنست و فرمود روز قيامت كه ميشود دشمنان امير المؤمنين عليه السّلام مشاهده ميكنند آنحضرت را كه پرچم حمد در دست دارد و در كنار حوض كوثر ايستاده دوستانش را سيراب ميكند و مانع از ورود دشمنان ميشود در آنوقت صورتهاى ايشان سياه و زشت ميگردد و بيكديگر ميگويند اين شخص امير المؤمنين عليه السّلام است كه شما دعوى مقام و منزلت و خلافت او را مينموديد و خود را بجاى آنحضرت بمردم نشان ميداديد و حق او را غصب كرده بوديد. شنبه 15 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:13 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 187 سوره تحريم سوره تحريم در مدينه نازل شده و دوازده آيه و دويست و چهل و هفت كلمه و هزار و ششصد حرف است خلاصه مطالب سوره تحريم عبارت است از داستان زنان پيغمبر اكرم كه اسرار آنحضرت را افشاء مينمودند و خداوند ايشان را تأديب فرمود و بمؤمنين امر كرد تا اهلشان را تأديب نمايند و خيانت كردن عيال نوح و لوط پيغمبر و مدح آسيهعيال فرعون تفسير جامع، ج7، ص: 191 إِنْ تَتُوبا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُما وَ إِنْ تَظاهَرا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْرِيلُ وَ صالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذلِكَ ظَهِير و اگر توبه كنيد اى حفصه رواست چه دلهاى شما بر خلاف رضاى پيغمبر ميل كرده و اگر با هم اتفاق كنيد بر اذيت و آزار پيغمبر هرگز بر او غلبه نكنيد چه خداوند يار و نگهبان او است و جبرئيل و مرد نيكوكارى از مؤمنين مدد كار او هستند و فرشتگان بعد از اين هم پشتيبان و يار او خواهند بود-. محمّد بن عباس ذيل آيه فوق از عبد اللّه بن ابى رافع روايت كرده گفت در آنروزى كه پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وفات نمود حضورش بودم گاهى بيهوش ميشد و زمانى بهوش ميآمد من گريه ميكردم و دستهاى مباركش را ميبوسيدم ميگفتم كيست مولاى من و فرزندانم بعد از شما ايرسول خدا؟ فرمود وصى من صالح مؤمنين على بن أبي طالب عليه السّلام مولاى تو است و پنجاه و دو حديث محمّد بن عباس از طرق عامه و خاصه نقل نموده است كه صالح مؤمنين امير المؤمنين على بن ابى طالب عليهما السّلام است-. ثعلبى و سدى كه هر دو از مخالفين هستند بطرق عديده از ابن عباس روايت كردهاند كه مراد از صالح مؤمنين در آيه وجود مقدس امير المؤمنين عليه السّلام است
تفسير جامع، ج7، ص: 194 يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ يَوْمَ لا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اغْفِرْ لَنا إِنَّكَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (8) اى مؤمنين بدرگاه خدا از روى خلوص توبه كنيد تا خدا گناهان شما را محو كند و در بهشتى كه زير درختانش نهرها جاريست داخل نمايد در آنروزيكه خدا پيغمبر خود و گرويدگان باو را خوار و ذليل نسازد در آنروز نور ايمان آنها در پيش رو و سمت راست ايشان ميرود و در آنحال مىگويند پروردگارا تو نور ما را بحد كمال رسان و ما را بلطف و كرم خود ببخش زيرا تو بر هر چيز قدرت و توانائى دارى-. در كافى از ابى صباح كنانى روايت كرده گفت معناى آيه را از حضرت صادق عليه السّلام سؤال نمودم فرمود توبه نصوح آنستكه بنده از گناه خود توبه كند و ديگر آنگناه را مرتكب نشود و بر نگردد بسوى آن و تكرار ننمايد و باطن او بهتر از ظاهرش باشد و از حضرت باقر عليه السّلام روايت كرده فرمود هر كسى براى او نورى باشد روز قيامت نجات خواهد يافت و از براى هر مؤمن نوريست و حضرت صادق عليه السّلام فرمود ائمه معصومين و نور ايشان در پيش رو و سمت راست مؤمنين ميرود تا آنها را وارد منزلهايشان در بهشت نمايند.
تفسير جامع، ج7، ص: 195 يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقِينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِير9 اى رسول ما با كفار و منافقين بجهاد پرداز و بر آنها سخت گير جايگاه آنان دوزخ است و بسيار بد منزلگاهى است-. طبرسى از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده آنحضرت آيه را بطريق ذيل قرائت نمودند جاهد الكفار بالمنافقين و فرمود پيغمبر اكرم با منافقين جهاد نكرد آن حضرت با كفار جهاد نمود و امير المؤمنين عليه السّلام با منافقين پس جهاد على عليه السّلام نيز جهاد پيغمبر است-. و در امالى از ابن عباس روايت كرده وقتى آيه فوق نازل شد رسول خدا فرمود البته جهاد خواهم كرد با عمالقه يعنى كفار و منافقين جبرئيل گفت ايرسول خدا شما و على با كفار و منافقين جهاد ميكنيد پيغمبر اكرم با كفار و امير المؤمنين بعد از رسول خدا با منافقين جهاد كردند.
تفسير جامع، ج7، ص: 196 «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَيْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ قِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ» 10 پروردگار در اين آيه مثل آورده براى زنان پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و مىفرمايد خداوند براى كافران عيال نوح و لوط را مثل آورده كه زير نظر بنده صالح ما بودند و بآنها نفاق و خيانت كردند و آن دو شخص با وجود رتبه و مقام پيغمبرى نتوانستند عيال خود را از قهر خدا برهانند و گفته شد آن دو زن را با دوزخيان در آتش افكنيد-. شرف الدين نجفى از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود خداوند آيه را مثل آورده براى عايشه و حفصه كه خيانت كردند برسول خدا و سر او را افشا كرده و تظاهر نمودند چنانچه زنان نوح و لوط بآن دو پيغمبر خيانت كردند و كافر شدند هنگام مرگ بعايشه و حفصه گويند داخل آتش جهنم شويد كه هيچگونه اتصالى ميان شما و پيغمبر نيست و عايشه بر خلاف دستور خداوند و قرآن از منزل خارج شد و بر امير المؤمنين عليه السّلام و مسلمين خروج كرد و تشكيل جنگ جمل داد و بسيارى از اصحاب پيغمبر اكرم را در بصره شهيد كرد و بماريه قبطيه مادر ابراهيم فرزند رسول خدا تهمت زد حضرت صادق عليه السّلام فرمود قائم ما كه ظهور نمود بر عايشه حد جارى خواهد كرد.
تفسير جامع، ج7، ص: 196 «وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَ نَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ وَ مَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَها فَنَفَخْنا فِيهِ مِنْ رُوحِنا وَ صَدَّقَتْ بِكَلِماتِ رَبِّها وَ كُتُبِهِ وَ كانَتْ مِنَ الْقانِتِينَ» 11-12 و خدا براى مؤمنين آسيه عيال فرعون را مثل آورد از شوهر كافرش بيزارى جست و گفت پروردگارا تو خانهاى براى من در بهشت بنا كن و مرا از فرعون و كردارش و از قوم ستمكار نجات بخش-. محمّد بن عباس از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده فرمود آيه مزبور مثلى است كه خداوند آورده براى رقيه دختر پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه عيال عثمان و مقصود از قوم ظالمين بنى اميه مىباشد و نيز فرمود آنحضرت پروردگار مريم را مثل آورده از براى حضرت فاطمه عليه السّلام كه حفظ نمود خود را خداوند هم ذريه آن سيده دنيا و آخرت را بر آتش جهنم حرام فرمود-. طبرسى از پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت كرده فرمود مردان كامل در دنيا بسيارند ولى زنان كامل نيستند جز چهار نفر يكى آسيه دختر مزاحم عيال فرعون دوم مريم دختر عمران سوم خديجه دختر خويلد همسر رسول خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم چهارم حضرت فاطمه زهرا دختر پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم-. و در خصال از آنحضرت روايت كرده فرمود افصل زنان اهل بهشت حضرت فاطمه زهرا عليه السّلام و حضرت خديجه و مريم و آسيه عيال فرعون است. شنبه 15 / 3 / 1397برچسب:, :: 17:12 :: نويسنده : ارادتمند تفسير جامع، ج7، ص: 176 سوره طلاق در مدينه نازل شده و دوازده آيه و دويست و چهل كلمه و هزار و بيست حرف است. خلاصه مطالب اين سوره عبارت است از احكام و مسائل طلاق و انواع آن و حكم زن طلاق داده شده. تفسير جامع، ج7، ص: 186 الَّذِينَ آمَنُوا قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْراً رَسُولًا يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِ اللَّهِ مُبَيِّناتٍ لِيُخْرِجَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ يَعْمَلْ صالِحاً يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقاً 10-11 آنهائيكه بخدا ايمان آوردند خداوند براى هدايت ايشان رسول خاتم را فرستاد تا آيات روشن الهى را بر ايشان تلاوت كند و كسانيكه بخدا ايمان آورده و نيكو كار شدند از ظلمت جهل و نادانى بيرون آورده و بسوى معرفت و ايمان برساند و بدانيد هر كس ايمان آورد و نيكو كار باشد داخل گرداند او را در بهشتى كه زير درختانش نهرها جاريست و هميشه در آن بهشت جاويد بماند و خداوند در آنجا رزق بسيار نيكو براى او مهيا ساخته است-.
ابن بابويه ذيل آيه فوق از حضرت رضا عليه السّلام روايت كرده فرمود ذكر در آيه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است و ما اهل ذكر هستيم كه خداوند امر فرموده مردم از ما سؤال كنند چيزيرا كه نميدانند و اين معنا را پروردگار در سوره طلاق بيان فرموده و آيه را تلاوت نمودند. درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
|
||||||||||||||||||||||||||
![]() |